بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو برای علاقه‌مندان به داستان‌های هیجان‌انگیز

بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو برای علاقه‌مندان به داستان‌های هیجان‌انگیز

به نقل از دیجیکالا:

اغلب طرفداران داستان‌های ترسناک و هیجان‌انگیز، بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو را به‌عنوان برترین داستان‌های کوتاه در این سبک، می‌شناسند. ادگار آلن پو نویسنده‌ای جذاب و مرموز است که بیشتر مخاطبانش آن را با داستان‌های کوتاه ترسناک و شعرهای غمناکش به خاطر می‌آورند. در واقع، او یکی از پیشگامان بزرگ در تاریخ ادبیات محسوب می‌شود که توانسته داستان کوتاه مدرن در ژانر عملی-تخیلی و پلیسی را به شکلی که امروزه شناخته می‌شوند، ابداع کند. این نابغه‌ی تکرارنشدنی در حوزه‌های مختلفی فعالیت می‌کرد و شما می‌توانید آثار ادبی متعددی از او در حوزه‎ی شعر، نقد، تالیف کتب درسی و ارائه‌های تئوری‌های علمی مشاهده کنید. پیش از معرفی بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو، بد نیست اندکی به این شخصت خاص و منحصربه‌فرد بپردازیم.

اندکی درباره‌ی ادگار آلن پو؛ نابغه‌ای تکرارنشدنی

ادگار آلن پو در تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ در شهر بوستون، متولد شد. پدر و مادر او با نام‌های «الیزابت آرنولد پو» و «دیوید پو» هر دو بازیگر بودند و به نظر می‎رسد نام ادگار را از نام یکی از شخصیت‌های حاضر در نمایش‌نامه «شاه لیر» نوشته‌ی شکسپیر، الهام گرفته‌اند. خانواده‌ی پو همگی اهل هنر و ادبیات بودند، برادر بزرگتر او با نام «ویلیام هنری لئونارد پو» شاعر و خواهر کوچکترش با نام «رزالی پو» معلم خطاطی بود. شاید بتوان گفت یکی از دلایل جسارت و خلاقیت فوق‌العاده‌ی این نویسنده، زندگی پیچیده‌ای که داشت، بود. او پیش از این که به ۴ سالگی برسد، والدینش را از دست داد و توسط یک تاجر ثروتمند به نام جان آلن و همسرش فرانسیس، به فرزندخواندگی پذیرفته شد. در حقیقت، یکی از دلایلی که باعث شد ادگار آلن پو تصمیم بگیرد به یک نویسنده بزرگ و موفق تبدیل شود، خساست پدرخوانده‌اش جان آلن، بود.

او اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۸۲۷ و در ۱۸ سالگی با نام (Tamerlane) منتشر کرد. در ۱۸۲۹ و پس از حضور در ارتش و اخراج از یک آکادمی نظامی به نیویورک رفت و مجموعه شعر دیگری چاپ کرد. پس از آن در سال ۱۸۳۳ با انتشار داستانی با نام «نوشته‌ای در بطری» (MS. Found in a Bottle) برنده ۵۰ دلار از یک هفته‌نامه در بالتیمور شد. ادگار آلن پو تا سال ۱۸۳۵ او به عنوان سردبیر روزنامه (Southern Literary Messenger) در ریچموند فعالیت می‌کرد. او که به واسطه‌ی نوشته‌هایش در این روزنامه به‌عنوان یک منتقد ادبی شناخته شد، پس از مدتی دوباره به نیویورک بازگشت تا بتواند رویای نوشتن را جدی‌تر از همیشه دنبال کند. او موفق شد در سال ۱۸۳۸ رمان کوتاهی با نام «سرگذشت آرتور گوردن پیم» را منتشر کند. در ۱۸۳۹ نیز او مجموعه داستانی با عنوان (Histoires extraordinaires) که به فارسی با نام «ماجراهای شگفت‌انگیز» ترجمه شده است را به چاپ رسانید و این کتاب سرآغاز موفقیت‌های متعدد او بود.

۶ عنوان از بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو

در ادامه این مطلب قصد داریم بیشتر به بررسی بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو و روند موفقیت او بپردازیم. آشنایی با این داستان‌ها می تواند شما را بیشتر با اندیشه و روند موفقیت این نویسنده آشنا کند.

۱. کتاب «سوسک طلایی»؛ اولین در لیست بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو

کتاب «سوسک طلایی»، اولین در لیست بهترین داستان‌های ادگار آلن پوکتاب «سوسک طلایی» با عنوان انگلیسی (The Gold-Bug) در سال ۱۸۴۳ منتشر شد و برای ادگار آلن پو جایزه‌ای ۱۰۰ دلاری از روزنامه‌ی فیلادلفیا به ارمغان آورد. به همین دلیل می‌تواند اولین داستانی باشد که قصد داریم در بررسی بهترین داستان‌های ادگار آلن پو به آن بپردازیم. داستان در مورد مردی به نام «ویلیام لگراند» است که با از دست دادن ثروت خود، به جزیره‌‌ی سالیوان در کارولینای جنوبی نقل مکان می‌کند. او در حین گشت‌وگذار در جزیره، سوسکی طلایی رنگ می‌بیند و هیجان‌زده آن را درون کاغذی قرار می‌دهد و به خانه می‌آورد. در خانه متوجه می‌شود کاغذی که حشره را درون آن قرار داده، نقشه‌ی گنجی پنهان شده در جزیره است. داستان «سوسک طلایی» مملو از استعارات و رمزنگاری‌های مختلف است که نشان می‌دهد نویسنده به‌عنوان یک نابغه‌ی واقع‌گرا حتی در داستان تخیلی خود، جایگاه ویژه‌ای برای منطق و احتمالات منطقی قائل است.

در این داستان نیز همانند بسیاری از داستان‌های ادگار آلن پو، نقش ذهن، بیماری‌های روانی و توهماتی که انسان می‌تواند در شرایط خاص دچار آن شود، بسیار پر رنگ است. ویلیام لگراند تلاش می‌کند بر اساس نقشه‌ای که یافته به جستجوی یک گنج افسانه‌ای بپردازد اما اطرافیان اون تصور می‌کنند این توهمات ناشی از گزش سوسک طلایی و بیماری‌ای است که ویلیام در پی این گزش دچار آن شده است.

کتاب سوسک طلایی و چند داستان دیگر اثر ادگار آلن پو انتشارات نخستین

۲. کتاب «گربه سیاه»؛ داستانی هولناک به قلم ادگار آلن پو

کتاب «گربه سیاه»، داستانی هولناک به قلم ادگار آلن پوکتاب «گربه سیاه» در واقع یکی از بهترین داستان‌های ادگار آلن پو است که به خوبی توانسته در آن حس ترس، وحشت و سیاهی مسری را به مخاطب منتقل کند. این کتاب با عنوان انگلیسی (The Black Cat) در سال ۱۸۴۳ منتشر شد. راوی اول شخص این داستان، در همون سطرها ابتدایی به سراغ گذشته و توصیف شخصیت شریف و حیوان‌دوست خود می‌رود. او و همسرش حیوانات خانگی مختلفی دارند اما در میان آن‌ها گربه‌ای با نام «پلوتو» جایگاه ویژه‌ای در قلب راوی دارد اما او شبی مست به خانه می‌آید و به گربه‌ی محبوبش آسیبی می‌رساند که شروعی می‌شود برای سلسله وقایعی خشن و هولناک که می‌تواند هر لحظه مخاطب را غافل‌گیر کند.

این داستان اشارات استعاری و نمادهای روانشناسانه‌ی متعددی دارد و توانسته به بهترین شکل ممکن به شخصیت گناه‌آلود انسان و بشری که به سمت شر تمایل دارد، بپردازد. فضای تاریک و رازآلود این داستان باعث شده «گربه سیاه» یکی از مشهورترین و بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو محسوب شود. اگر به داستان‌های کوتاه ترسناک و جنایی علاقه دارید، فضای وهم‌انگیز این داستان می‌تواند برای شما جذاب باشد.

بخشی از کتاب «گربه سیاه»:

«به زودی فهمیدم که مورلا به دلیل تحصیلاتش در پرسبورگ علاقه زیادی به خواندن نوشته‌های عارفانه‌ای دارد که معمولا از میان نویسندگان برجسته و نامی انتخابشان می‌کرد. نمی‌توانستم علت علاقه زیاد او را درک کنم، فقط می‌توانم بگویم که اگر با گذشت زمان من هم به این کتاب‌ها علاقه‌مند شدم، این موضوع بر اثر نفوذ عادت و تقلید من از کارهای او بود. در تمام این دنباله‌روی‌ها، اگر اشتباه نکنم عقل من دخالتی نداشت.»

کتاب رمان گربه سیاه اثر ادگار آلن پو (  نویسنده کتاب نقاب مرگ سرخ و داستان‌ های شگفت‌ انگیز و سوسک طلایی ) نشر چلچله

۳. کتاب «فروپاشی خانمان آشر»؛ روایتی وهم‌آلود از یک خانواده

کتاب «فروپاشی خانمان آشر»، روایتی وهم‌آلود از یک خانوادهداستان (The Fall of the House of Usher) با عنوان فارسی «فروپاشی خانمان آشر» اولین بار در ۱۸۳۹ و در (Burton’s Gentleman’s Magazine) منتشر شد. در سال ۱۸۴۰ این داستان مجددا در مجموعه داستان کوتاهی با عنوان (Tales of the Grotesque and Arabesque) که به فارسی با عنوان «ماجراهای شگفت‌انگیز» شناخته می‌شود، چاپ شد. این داستان یکی از بهترین داستان‌های ادگار آلن پو محسوب می‌شود زیرا شما به‌عنوان یک مخاطب می‌توانید تمام جزئیاتی که نویسنده در داستان‌های مختلف خود لحاظ می‌کند را ببینید. داستان با ورود راوی به خانه‌ی خانواده‌ی آشر آغاز می‌شود و مخاطب از همان ابتدا با فضایی تاریک، سرد و مخوف روبه‌رو است. راوی «رودریک آشر» را از کودکی می‌شناسد اما اطلاعات چندانی در مورد خانواده‌ی او ندارد. راوی وارد خانه شده است که دوست بیمارش را عیادت کند و با هم‌صحبتی اندکی از حال پریشان او بکاهد، هرچند که دقیقا نمی‌داند رودریک چه مشکلی دارد. با توجه به توصیفات نویسنده، قابل حدس است که رودریک از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برد.

راوی سعی می‌کند اوقات خوشی برای رودریک فراهم کند، با او حرف بزند و او را شاد کند اما چندان در این کار موفق نیست. در نهایت به شکلی ناگهانی و ناخواسته، راوی نیز وارد مشکلی می‌شود که به نظر تنها از تخیلات رودریک برآمده اما پس از مدتی به کلی او را نیز درگیر می‌کند. این داستان نیز همانند تمام داستان‌های ادگار آلن پو، سراسر استعاره و تمثیل است و اگر با قلم او آشنا باشید متوجه خواهید شد عنوان این داستان، به خانه و خانواده به صورت هم‌زمان اشاره دارد. توصیفات نویسنده به حدی دقیق و جزئی است که مخاطب می‌تواند هم‌گام با راوی وارد خانه شده و درگیر روابط پیچیده‌ی این خانواده شود. یکی از ویژگی‌هایی که باعث شده است این داستان در لیست بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو قرار بگیرد، همین جزئیات وهم‌انگیز و ترسناک است.

بخشی از کتاب «فروپاشی خانمان آشر»:

«به‌سختی می‌توانستم خود را راضی به پذیرش این امر کنم که مردی که پیش روی من است همان یار ابتدای کودکی است. با وجود این، ویژگی‌های چهره‌اش مثل همان زمانْ خاص بود. رنگ‌رویی چون مردگان، چشمانی درشت، خیس، و درخشان که مانند ندارند، لب‌ها نسبتاً باریک و بسیار کمرنگ، اما با انحنایی فوق‌العاده زیبا؛ بینیِ عِبریِ ظریف، اما با حفره‌هایی فراخ که در بینی‌هایی به این شکل نامعمول است؛ چانه خوش‌تراشی که نبودِ برجستگی در آن از نبودِ روحیهٔ قوی حکایت می‌کرد؛ موهایی که از نرمی و نازکی بیشتر به تار عنکبوت می‌مانست؛ این خصوصیات همراه با پهنای نامعمول ناحیهٔ بالای شقیقه‌ها همگی با هم چهره‌ای می‌ساختند که به‌آسانی فراموش نمی‌شد.»

کتاب فروپاشی خانمان آشر اثر ادگار آلن پو نشر لگا

۴. کتاب «معمای ماری روژه»؛ بر اساس داستانی واقعی

کتاب «معمای ماری روژه»داستان جنایی (The Mystery of Marie Rogêt) در سال ۱۸۴۲ منتشر شد. ادگار آلن پو به‌عنوان اولین نویسنده‌ای که ژانر داستان کارآگاهی و جنایی را به شکل امروزی به مخاطب عرضه کرده، برای نوشتن داستان «معمای ماری روژه» از روایت یک قتل واقعی الهام گرفته است. در سال ۱۸۴۱ جسد دختری به نام «مری سسیلیا راجرز» در رودخانه‌ی هادسون نیویورک پیدا شد. جسد او با لباس و بدنی زخمی و آسیب‌دیده در میان رودخانه پیدا شد و گمانه‌زنی‌های بسیاری که مردم و ماموران در مورد مرگ او داشتند، همگی بی‌سرانجام ماند و هرگز دلیل مرگ و قاتل مری راجرز، پیدا نشد. ادگار آلن پو در داستان «معمای ماری روژه» به‌طور مستقیم به این پرونده‌ی جنایی اشاره می‌کند و از مخاطبان خود می‌خواهد بین این دو روایت تفاوت قائل شوند.

در واقع، هرچند ادگار آلن پو در روایت داستان «معمای ماری روژه» به تمام جزئیات و شخصیت‌های آن پرونده‌ی واقعی اشاره می‌کند، اما در نهایت او جزئیاتی را بیان می‌کند که واقعی نیستند اما شاید اگر کارآگاهان حاضر در صحنه‌ی جرم به اندازه‌ی این نویسنده باهوش و ریزبین بودند، آن‌ها نیز این جزئیات احتمالی را مشاهده می‌کردند و موفق می‌شدند این پرونده‌ی قتل متاثرکننده را حل کنند. باید گفت در زمان انتشار این داستان، مخاطبان چندان از آن استقبال نکردند اما با گذشت زمان داستان «معمای ماری روژه» به یکی از بهترین داستان‌های ادگار آلن پو تبدیل شد زیرا نویسنده موفق شد یک روش فوق‌العاده برای روایت داستان‌های جنایی به طرفداران این ژانر عرضه کند. این ترفند فوق‌العاده چیزی جز قدم زدن ذهنی در صحنه‌ی جرم نبود. به این ترتیب ادگار آلن پو به طرفداران خود نشان داد چطور می‌توان بدون حضور در صحنه‌ی جرم، جزئیات نامرئی و دیده نشده‌ی آن را کشف کرد. اگر به داستان‌های واقعی جنایی علاقه دارید، این داستان کوتاه و پر از جزئیات می‌تواند برای شما جذاب باشد.

بخشی از کتاب «معمای ماری روژه»:

«هنگامی که جسد کشف شد، تصور عمومی بر این بود که قاتل فقط برای مدتی بسیار کوتاه می‌تواند از چنگال عدالت، که کارکشته‌ترین مامورانش را بدون فوت وقت به جست‌وجویش فرستاده بود، در امان باشد. فقط پس از آن‌که یک هفته سر آمد و نتیجه‌ای حاصل نشد، ضروری دیدند که پاداشی معین کنند؛ و تازه آن موقع هم این پاداش از هزار فرانک فراتر نمی‌رفت. در این فاصله، کاوش‌ها با جدیت پیگیری می‌شدند، هرچند همواره با عقل سلیم و قوه‌ی تمیز سازگار نبودند؛ افراد بسیاری را استنطاق کردند بی آنکه به نتیجه‌ای برسند؛ در این میان، فقدان هرگونه سرنخ برای حل این معما مدام بر تب‌و‌تاب و التهاب عمومی می افزود.»

کتاب معمای ماری روژه اثر ادگار آلن پو کتاب سرای نیک

۵. کتاب «قلب رازگو»؛ داستان یک وجدان بیدار

کتاب «قلب رازگو»یکی دیگر از بهترین داستان‌های ادگار آلن پو که می‌تواند نظر مخاطبینی که به داستان‌های جنایی نوشته شده بر اساس واقعیت علاقه دارند را جلب کند، داستان «قلب رازگو» است. این کتاب با عنوان (The Tell-Tale Heart) در سال ۱۸۴۳ منتشر شد و یکی دیگر از محبوب‌ترین داستان‌های این نویسنده است که می‌تواند مخاطب را به درون قلب و ذهن یک قاتل، ببرد. البته ادگار آلن پو در این داستان برخلاف داستان «معمای ماری روژه» که در آن به نام و جزئیات روند قتل اشاره شده بود، تنها از داستان قتل کاپیتانی با نام جوزف وایت الهام گرفته است. در ماجرای قتل کاپیتان وایت، بدن او توسط قاتلی که خواهرزاده‌اش استخدام کرده بود، تکه‌تکه شده و در زیر کف‌پوش چوبی خانه دفن می‌شود. در این داستان مخاطب با جزئیات و به طور کلی با داستانی متفاوت روبه‌رو است.

«قلب رازگو» روایت‌گر داستان مردی است که از چشم صاحب‌کار خود متنفر است. او در همان سطرهای ابتدایی داستان متذکر می‌شود که این عمل جنون‌آمیز را بر اثر جنون آنی انجام نداده است. او با جزئیات به شرح افکاری که در مورد چشم کرکس مانند صاحب‌کارش دارد می‌پردازد و به مخاطب می‌گوید چطور ۷ شب به بالین او مراجعه کرده و او را در هنگام خواب زیر نظر داشته است. در نهایت تصمیم می‌گیرد به دلیل کینه‌ای که تنها از رنگ چشم رئیسش دارد، زمانی او را به قتل برساند که چشمانش باز باشد. آن چیزی که در روایت این داستان تکان‌دهنده اهمیت دارد، نقش انکارناپذیر وجدان بیدار است. البته در داستان‌های دیگر این نویسنده نیز می‌توانید ندای درونی که تمام قواعد منطقی را بر هم می‌زند، ببینید. این داستان در لیست بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو قرار دارد و شاید دلیل آن این باشد که نویسنده سعی کرده است مخاطب را به درون ذهن بیمار یک قاتل برده و او را با جزئیاتی آشنا کند که در حالت عادی هرگز ممکن نیست با این دیدگاه و تفکرات آشنا شود.

بخشی از کتاب «قلب رازگو»:

«ممکن نیست بتوان گفت نخستین بار چگونه آن فکر به ذهنم رسید؛ اما همین که نطفه‌اش بسته شد دیگر شب و روز دست از سرم بر نمی‌داشت. نه غرضی در کار بود و نه غیظی. من پیرمرد را دوست داشتم. او هرگز به من بدی نکرده بود. گمان می‌کنم به سبب چشمش، آری، همین بود. چشمی‌ داشت مانند چشم کرکس، آبی کمرنگ با پرده‌ی نازکی روی آن. هر گاه که نگاه آن چشم به من می‌افتاد، خون در رگم منجمد می‌شد؛ این بود که رفته‌رفته و بسیار به تدریج، بر آن شدم که جان پیرمرد را بستانم، و خود را تا ابد از شر آن چشم برهانم.»

کتاب قلب رازگو اثر ادگار آلن پو

۶. کتاب «نقاب مرگ سرخ»؛ روایتی نمادین از قرون وسطی

کتاب «نقاب مرگ سرخ»نمی‌شود بررسی بهترین کتاب‌های ادگار آلن پو را بدون اشاره به داستان «نقاب مرگ سرخ»، تمام کرد. این داستان با عنوان (The Masque of the Red Death) در ۱۸۴۲ منتشر شد و یکی از خلاقانه‌ترین آثار ادگار آلن پو به حساب می‌آید. این داستان در قرون وسطی اتفاق می‌افتد و بیماری طاعون با نام «مرگ سرخ» به شدت سرایت پیدا کرده و مبتلایان را در کمتر از سی دقیقه به کام مرگ می‌فرستد. در واقع، در این بیماری مسری ناخوشایند و ترسناک، ناگهان خون از منافذ بیمار بیرون می‌ریزد و پوست او را با رگه‌هایی از خون سرخ تزئین می‌کند و به همین دلیل مردم شهر این بیماری را مرگ سرخ می‌نامند. شخصیت اصلی این داستان «شاهزاده پروسپرو» است که تصمیم می‌گیرد خودش و هزاران نفر از مردم شهر را در قلعه‌ای مخوف حبس کند تا از گزند این بیماری در امان بمانند.

فضای قلعه، میهمانان و میهمان ناخوانده و ناشناسی که ناگهان وارد قلعه می‌شود، شرایطی تخیلی، خاص و رعب‌آور برای مخاطب ترسیم می‌کند. داستان «نقاب مرگ سرخ» یکی از برجسته‌ترین آثار ادگار آلن پو است که در ادبیات تاثیری شگرف داشته و علاقه‌مندان به این نویسنده بارها آن را از جهات مختلف روانشناسی، فلسفی و اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند. به همین دلیل بسیاری از منتقدان ادبی معتقدند این داستان یکی از شاهکارهای ادگار آلن پو است که توانسته در آن نهایت خلاقیت و ذکاوت خود را با به‌کارگیری نمادها و استعارات متعدد، به نمایش درآورد.

بخشی از کتاب «نقاب مرگ سرخ»:

«و اکنون حضور مرگ سرخ تصدیق شده بود. او همچون سارقی ــ شبانه ــ آمده بود. آن جمع خوشگذران یکی یکی در میان سالن‌های عیاشی آغشته‌ به ‌خونشان افتادند و با حالتی نومیدانه از زوالشان، بی‌جان بر زمین افتادند. و عمر ساعت آبنوسی با مرگ آخرینشان به پایان رسید. و شعله‌های مجمرها خاموش شدند. و سیاهی، زوال و مرگ سرخ بر همه تسلطی بی‌پایان پیدا کرد.»

کتاب نقاب مرگ سرخ و 18 قصه دیگر اثر ادگار آلن پو