به نقل از دیجیکالا:
از دههی ۱۹۳۰ تا به امروز، از رهگذر یک فیلم چینی قدیمی تا یک فیلم چینی جدید، سینمای این کشور آثاری ساخته که برخی از آنها از چارچوب مرزهای این کشور فراتر رفته و چشم جهانیان را به سمت خود بازگرداندهاند. بهترین فیلمهای چینی تاریخ، به دلیل تفاوت فرهنگی مردمان این کشور با سایر نقاط دنیا، گاهی جلوههایی یگانه پیدا کردهاند که در هیچ سرزمین دیگری قابل مشاهده نیست. اما اگر یک فیلم چینی را فقط به دلیل همین تفاوتهایش با دیگر آثار چهارگوشهی دنیا مورد توجه قرار دهیم، نه تنها خود را از بخشی از زیباییهای جهان سینما محروم کردهایم، بلکه در شناخت یکی از تاثیرگذارترین بخشهای جهان سینما هم ره به بیراهه بردهایم. در این لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما زیر ذرهبین قرار گرفتهاند.
- ۱۰ فیلم برتر جت لی؛ رزمیکار چینی که به هالیوود رسید
- بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما که باید ببینید
دلیل توجه به سینمای چین، فارغ از مطالب جانبی و حاشیههایی که فقط این سینما را به خاطر نمایش تفاوتهایش ستایش میکنند، فقط باید همان جذابیتهایی باشد که خود سینما به ما میآموزد، که اگر چنین باشد خود به خود بهترین فیلمهای چینی جایی کنار بهترین آثار تاریخ سینما برای خود جایی دست و پا خواهند کرد و البته ما را هم در شناخت آن تفاوتها یاری خواهند رساند. از وو یانگگانگ و فی مو تا چن کایگه و ژان ییمو، سینمای چین گسترهای از ژانرها را تعریف کرده که خود به خود به بخشی از سینمای بومی این کشور تبدیل شده است. این نقطه دقیقا همان جایی است که مخاطبی که صرفا علاقهمند به تفاوت سینمای این کشور نسبت به آثار جاهای دیگر دنیا است، دست روی آن می گذارد و فراموش میکند که هر فیلمی نه به خاطر تفاوتهایش، بلکه به خاطر دستاوردهای سینماییاش ستایش میشود.
اما در هر صورت نمیتوان این تفاوتها را هم نادیده گرفت. به عنوان نمونه بهترین فیلمهای رزمی چینی برای خود ژانری بومی و جداگانه محسوب میشوند که تفاوتهای بسیاری با دیگر فیلمهای رزمی در سرتاسر دنیا دارد. یا بهترین فیلمهای جنگی شمشیری چینی، به خاطر همان تفاوت با فیلمی مانند «تروآ» (Troy) محصول کشور آمریکا زمین تا آسمان فرق دارند. شاید در یک فیلم آمریکایی رزمی نتوان چندان قوانین فیزیک را جابهجا کرد یا اگر چنین شد سازندگان توجیهی، هر چند تخیلی و غیرعملی برای آن بتراشند، اما در یک فیلم چینی رزمی نه تنها میتوان شاهد بر هم خوردن قوانین فیزیک بود، بلکه اصلا نمایش پرواز کردن شخصیتها به خاطر نفوذ فرهنگ چینی در این سینما امری کاملا عادی است. چرا که نمایش این پرواز، ترسیم کردن بخشی از باور به رهایی است که ریشه در سنتها و ارزشهای مردم مشرق زمین دارد.
از سوی دیگر بسیاری از فیلمهای تاریخی که همه ساله در سرتاسر دنیا ساخته میشوند، با وجود این که این ژانر خودش را ملزم به رعایت مو به موی تاریخ نمیداند، بالاخره پیوندی ناگسستنی با رویدادهای واقعی دارند. این در حالی است که بهترین فیلمهای چینی تاریخی گاهی تا مرز نمایش جلوههای از سینمای فانتزی پیش میروند. در واقع بهترین فیلمهای چینی گاهی میان باورهای مدرن مردم در سرتاسر دنیا و باورهای فرهنگی و سنتی این کشور قرار میگیرند و نتیجهی برخورد و تصادم میان آنها متولد میشوند.
به دلیل علاقهای که به سینمای این کشور و بهترین فیلمهای چینی تاریخ از دیرباز در ایران وجود داشته، صنعت دوبلهی ما هم برای پاسخ گفتن به این نیاز، چیزی کم نگذاشته است. به ویژه این که یک فیلم چینی جنگی دوبله فارسی یا یک فیلم چینی رزمی دوبله فارسی چنان طرفداران پر و پا قرصی دارد که هنوز هم در عصر زیرنویسها و ارائه تر و تازهتر فیلمهای سینمایی سرتاسر دنیا، از دور خارج نشدهاند و خریدار دارند. در چنین شرایطی است که یک فیلم چینی دوبله فارسی هنوز هم مخاطبش را دارد. پس با وجود این میزان از اقبال به این سینما، به ویژه یک فیلم چینی اکشن، بیش از پیش تهیهی لیستی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ ضروری به نظر میرسد.
در نهایت این که سعی شده در لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ ملاحظاتی در نظر گرفته شود؛ مثلا قرار بر این شد که حتما از میان بهترین فیلمهای چینی عاشقانه نمایندهای وجود داشته باشد یا بهترین فیلمهای چینی جدید بازتابی در این لیست داشته باشند. به همین دلیل است که دیگر ژانرها هم نمایندهای در این لیست دارند و آثاری مانند «ایپ من» یا «صخره سرخ» به عنوان یک فیلم چینی رزمی یا یک فیلم چینی جنگی در این لیست حضور دارند تا فهرست نهایی ما دربرگیرندهی نیازهای همهی سلایق سینمایی در برخورد با سینمای چین و یک فیلم چینی باشد.
۱۰. ایپ من (Ip Man)
- کارگردان: ویلسون ییپ
- بازیگران: دانی ین، سیمون یام، سامو هونگ و لین هانگ
- محصول: ۲۰۰۸، چین و هنگ کنگ
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۶٪
در مقدمه گفته شد که فهرست بهترین فیلمهای چینی تاریخ طوری انتخاب شده که برای هر سلیقهای، فیلمی وجود داشته باشد. مثلا دوستداران بهترین فیلمهای چینی عاشقانه، «بهار در دهکده کوچک» را دارند و علاقهمندان به فیلم چینی اکشن آثاری چون «صخره سرخ» یا «قهرمان» را دارند. اما «ایپ من» برای علاقهمندان به بهترین فیلمهای رزمی چینی و همچنین کسانی که دوست دارند یک فیلم چینی رزمی دوبله فارسی ببینند، در این لیست قرار گرفته است. در غیر این صورت و بدون در نظر گرفتن این عامل، قطعا فیلمهای دیگری جایگزین این یکی در لیست بهترین فیلمهای چینی میشدند.
در فیلم چینی رزمی «ایپ من» قهرمانی حضور دارد که در ابتدا سرش به کار خودش گرم است و دخالتی در امورات اطرافش ندارد. او که یک قهرمان هنرهای رزمی است، دوست دارد همه چیز به همین شکل ادامه داشته باشد و خود را از نظرها دور نگه میدارد. آسایشش بیش از هر چیزی اهمیت دارد، گرچه اگر بخواهد میتواند به ماشین کشتاری ترسناک تبدیل شود که هیچ کس جلودارش نیست. از جایی به بعد به خاطر اتفاقی، مجبور میشود که از لاک تنهایی خود بیرون بیاید و از هنرش به خاطر نجات دیگران استفاده کند. پس سکانسهای رزمی و درگیری او با دیگران یکی یکی از راه میرسند.
نکتهی دیگر این که فیلم چینی جدید «ایپ من» مانند بسیاری از بهترین فیلمهای چینی جدید پر از سکانسهای زد و خوردی است که قهرمان داستان مجبور است با افراد زیادی مبارزه کند. این قهرمان مدام از این سو و آن سو بر سرش مردانی مبارز آوار میشوند اما او میتواند از پس تک تکشان برآید. از سوی دیگر دشمنی شدیدا قدرتمند در فیلم حاضر است که نمیتوان با زور بازو در برابرش قد علم کرد و تنها راه نجات نهایی، فرار از جایی است که آن اژدهای هفت سر وجود دارد.
داستان فیلم «ایپ من» از سال ۱۹۳۵ در کشور چین شروع میشود. علاقهمندان به تاریخ از همینجا میدانند که به زودی سر و کلهی ارتش اشغالگر ژاپن پیدا خواهد شد و آرامشی که در ابتدای فیلم وجود دارد از بین خواهد رفت. در ابتدا همه چیز زیبا است و دلمشغولیهای قهرمان داستان هم به راضی نگه داشتن خانواده یا مبارزههایی دست گرمی با استادهای رزمی محلی خلاصه میشود. اگر پای درگیریها هم به خیابان کشیده میشود، به خاطر ماهیت مفرح و کمدی آنها، تاثیر چندانی در روند عادی زندگی ندارند و زود فراموش میشوند.
اگر قرار باشد به کارگردانی فیلم امتیازی داده شود تا فیلمش شایستهی قرار گرفتن در لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ دانسته شود، باید این کار را به خاطر توانایی فیلمساز در به تصویر درآوردن درست دو بخش کاملا مجزای قصه انجام داد. در یک بخش داستان همه چیز زیبا است. فیلمساز هم تا توانسته این محیط زیبا را در هماهنگی با قصهاش به تصویر درآورده. در این بخش، دوربین او شلوغی کوچه و خیابان را به عنوان نمادی از جنب و جوش طبیعی مردمان و زیستی پر از شادی تصویر کرده و در مقابل با سر رسیدن ارتش ژاپن، تصاویر فیلم هم از آن حال و هوای پر رنگ و لعاب فاصله میگیرد و همه چیز خاکستری میشود. حال کوچهها و خیابانها هم خلوت است و این در کنتراست با محیط زیبای بخش اول داستان است.
«ایپ من» الهام گرفته از یک داستان واقعی است. داستان مردی که در زمان حملهی ژاپن به چین به کشورش خدمت کرد و سعی کرد در برابر ارتش اشغالگر کم نیاورد. در پایان هم به هنگ کنگ رفت و سبکی را در هنر رزمی کونگ فو پایهگذاری کرد که طرفداران زیادی در سرتاسر دنیا دارد. او شاگردان بسیاری داشت که معروفترینشان بروس لی بود. دنبالههای بسیاری بر این فیلم موفق ساخته شده اما هیچکدام به خوبی این یکی نیستند، دنبالههایی که هنوز هم ساخته میشوند و روز به روز اعتبار این یکی را زیر سوال میبرند. ضمنا اگر دنبال یک فیلم چینی رزمی دوبله فارسی میگردید، تماشای این یکی را از دست ندهید.
«ایپ استاد بلامنازع کونگ فو در شهر فوشان چین است. در سال ۱۹۳۵ این شهر به خاطر مدارس هنرهای رزمیاش مورد احترام چینیها است و هر کس که بخواهد به مقام استادی برسد، باید به آن جا برود. ایپ با خانوادهی خود در یک خانهی مجلل زندگی میکند و با وجود این که مورد احترام همه است، هیچگاه شاگرد قبول نمیکند. بخشی از این موضوع به مخالفتهای همسرش با مبارزات پی در پی او و زندگیاش به عنوان یک کونگ فوکار برمیگردد. چندتایی از استادان محلی نزد او میآیند و شکست میخورند اما زندگی در فوشان ادامه دارد، تا این که سربازان ارتش ژاپن از راه میرسند و ایپ و خانوادهاش هم خانهی خود را ترک میکنند …»
۹. ببر خیزان، اژدهای پنهان (Crouching Tiger, Hidden Dragon)
- کارگردان: آنگ لی
- بازیگران: چو یون فت، میشل یئو و ژانگ زی یی
- محصول: ۲۰۰۰، چین، تایوان، هنگ کنگ و آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۷٪
دوران تازه، حال و هوایی تازه به سینمای چین بخشیده و حال کارگردانانی که زمانی در هنگ کنگ فعالیت میکردند هم در صنعت سینمای چین مشغول به کار هستند. پس بهترین فیلمهای چینی هم حال و هوای متفاوتی پیدا کردند و به ویژه از تکنولوژی معرکهی هنگ کنگیها بهره بردند. یکی از این فیلمها، همین فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» است که نه تنها یکی از بهترین فیلمهای رزمی چینی یکی دو دههی گذشته به شمار میرود، بلکه در نمایش شیوهی رزم و همچنین تاریخ این کشور، بدعتهایی گذاشته که آوازهاش از مرزهای چین و هنگ کنگ فراتر رفت و جهانی را متعجب کرد.
از سوی دیگر فیلم چینی رزمی «ببر خیزان، اژدهای پنهان» سکوی پرتاب کارگردانش یعنی آنگ لی به هالیوود بود و او موفق شد با ساختن این فیلم، علاوه بر بردن جوایز بسیار در همان سال ۲۰۰۰، پا به آمریکا بگذارد و فیلمهایی مانند «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) و «زندگی پای» (Life Of Pi) در این کشور بسازد و یکی یکی قلههای موفقیت را فتح کند. آنگ لی در این جا با تبحر بسیار توانسته تصویری شاعرانه از مردم کشورش و همچنین تلاش برای برقراری عدالت ارائه دهد و فیلمی یگانه بسازد که میتواند یک راست سر از لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ درآورد.
به خاطر همین قابلیتها بود که در آن سال جایزهی اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان به این فیلم رسید و تاریخساز شد. از سوی دیگر بازیگران فیلم هم پس از اکران آن در آمریکا به شهرت رسیدند و کسی مانند چو یون فت توانست در فیلمهای کارگردانان بزرگی مانند کریستوفر نولان هم بدرخشد و ژانگ زی یی هم بلافاصله به ستارهای بینالمللی تبدیل شد که پروژههای بینالمللی را به سرانجام میرسانید. علاوه بر اینها دنبالهای بر این فیلم با نام «ببر خیزان، اژدهای پنهان: شمشیر سرنوشت» (Crouching Tiger, Hidden Dragon: Sword Of Destiny) در سال ۲۰۱۶ ساخته و اکران شد که اصلا به لحاظ موفقیت قابل مقایسه با این فیلم نیست و حتی خاطرهی خوب این یکی را هم خراب میکند.
اگر به فیلمهایی شبیه به «ببر خیزان، اژدهای پنهان» یا «خانه خنجرهای پرنده» (House Of Flying Daggers) ساختهی ژانگ ییمو یا «قهرمان» که در همین لیست هم حضور دارد توجه کنید، متوجه خواهید شد که بهترین فیلمهای چینی رزمی این دوران به شکلی اغراق شده به نمایش صحنههای رزم دست میزنند. مبارزین دو طرف ماجرا تواناییهای غریبی در پرواز کردن و جابه جا کردن قوانین فیزیک دارند و مدام از این سو به آن سو میروند. این موضوع از فرهنگ و سنتهای باستانی این کشور میآید و از رهایی و سبک بالی کسانی میگوید که تمام عمر خود را به ریاضت گذراندهاند. همین عامل باعث شده که یک فیلمی چینی جنگی یا یک فیلم چینی رزمی، تفاوتهای آشکاری با دیگر همتایانش در سرتاسر دنیا داشته باشد.
دیگر عاملی که فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» را از آثار رزمی مشابه متفاوت میکند و به آن اعتباری دیگر میبخشد، لحن شاعرانهی آن و دوربین رقصان فیلمساز است که مانند پروانه به دور شخصیتها میچرخد. این لحن شاعرانه از طریق موسیقی فیلم هم تشدید میشود تا با اثری یک سر متفاوت از سینمای رزمی مرسوم روبهرو شویم.
«دوران سلسلهی چانگ. زندگی دو زن که هر دو مبارزانی قدر هستند به هم گره میخورد. این تقابل منجر به درگیریهای خشونت بار و در عین حال بسیار شگفتانگیزی میشود؛ چرا که یکی در فکر آن است تا زندگی اشرافی را کنار بگذارد و رها از قید و بندها مانند یک راهزن زندگی کند و دیگری تمام عمر خود را در راه برقراری عدالت صرف کرده است. در این راه سر و کلهی مردی پیدا میشود …»
۸. صخره سرخ ۱ و ۲ (Red Cliff 1 , 2)
- کارگردان: جان وو
- بازیگران: تونی لئونگ، تاکشی کانیشیرو و ژانگ فنگیی
- محصول: ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، چین، هنگ کنگ، ژاپن، کره جنوبی، تایوان و آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۱٪
فیلم چینی جنگی «صخره سرخ ۱ و ۲» را باید یک فیلم در نظر گرفت؛ چرا که داستان فیلم دوم بلافاصله پس از فیلم اول آغاز میشود و فیلم اول هم داستانی به تمامی خودبسنده ندارد که بتوان آن را مستقل نامید. در واقع هر دو فیلم بازگو کنندهی یک قصهی پشت سر هم هستند که به جای نمایش در یک سئانس، در دو سئانس به فاصلهی یک سال پخش شدهاند. اما این دلیل نمیشود که این دستاورد تکنیکی جان وو و همکارانش را یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما ندانیم.
جان وو پس از موفقیت در سینمای هالیوود و ساختن فیلمهایی چون «تغییر چهره» (Face/ Off) و یکی از قسمتهای «ماموریت غیرممکن» (Mission: Impossible) به کشورش بازگشت تا گرانترین فیلم تاریخ سینمای آسیا تا آن زمان را بسازد. داستانی باستانی که اشارهای به وقایعی تاریخی دارد و چنان پر جزییات روایت شده که مدت زمان طولانی آن احساس نمیشود. جلوههای ویژهی فیلم فراتر از همهی آن چیزی است که تاکنون در آسیا ساخته و به راحتی با سینمای هالیوود برابری میکند. داستان و شخصیتها همه فراتر از حد فیلمهای تاریخی آسیایی است و صحنههای نبرد چنان عظیم از کار درآمده که جبران عدم حضور چنین سکانسهایی را در جهان این روزهای سینما بکند. همهی این ها دلایلی کافی هستند تا این فیلم را یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما بدانیم.
آن چه که فیلم را تبدیل به اثری فراتر از حد انتظار میکند، شخصیتهای دقیق و پرداخت درست روابط آنها در کنار پرداخت خوب همان سکانسهای جنگی نفسگیر است. جدال آنها بر خلاف فیلمهای تاریخی که در این قارهی پهناور ساخته میشوند فقط به غیرت و علاقه به آب و خاک خلاصه نمیشود بلکه ایشان آدمیانی هستند که از میل به قدرت و طمع کسب هر چه بیشتر آن برخوردارند و همین فیلم را به همتایان مهم تاریخ سینمایی خود نزدیک میکند؛ پرداخت شخصیتهایی با تمام وجوه انسانی نه آدمیانی تک بعدی که نمیتوان با آنها همراه شد. در واقع شخصیتهای منفی فیلم نه شخصیتهای به تمامی شر همچون شیطان هستند و نه خوبهای قصه صرفا مانند یک فرشته رفتار میکنند.
نکتهی دیگری هم وجود دارد که فیلمهای «صخره سرخ ۱ و ۲» را به یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما تبدیل میکنند. در طول یکی دو دههی گذشته سکانسهای اکشن/ تاریخی چندانی ساخته نشده و همه چیز در صحنههای نبرد فانتزی خلاصه شده است. این دو فیلم از این منظر مهمترین سکانسهای نبرد باستانی بیست سال گذشتهی سینما را در خود جای دادهاند و چندتای آنها به قدری پرجزییات پرداخت شده که سختگیرترین مخاطب را هم راضی به خانه بفرستد. پس اگر علاقهمند به تماشای اجرای نقشههای دقیق چند جنگسالار هستید و از جدال میان عقل و هوش آنها چه در میدان نبرد و چه در پشت آن لذت میبرید، حتما این مجموعهی دو قسمتی را ببینید.
شاید حضور یک اثر دو قسمتی در این لیست تقلب به نظر برسد اما دو فیلم «صخره سرخ» را در واقع باید یک فیلم در نظر گرفت که به دلیل طولانی شدن زمان آن، به دو قسمت تقسیم شده است. ضمن این که اگر به دنبال تماشای یک فیلم چینی جنگی دوبله فارسی میگردید، «صخره سرخ ۱ و ۲» یکی از بهترین گزینهها است.
«داستان اشاره به نبردی دارد که منجر به شکل گیری دوران موسوم به سه امپراطوری در چین باستان شد. نخست وزیر سائو سائو از پادشاه شیان میخواهد تا علیه لیو بی و سون چوان اعلام جنگ کند. پادشاه میپذیرد و اینگونه نبرد میان این سه ارتش بزرگ آغاز میشود …»
۷. قهرمان (Hero)
- کارگردان: ژانگ ییمو
- بازیگران: جت لی، تونی لئونگ، ژانگ زی یی و مگی چئونگ
- محصول: ۲۰۰۲، چین و هنگ کنگ
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۴٪
در فهرست انتخاب بهترین فیلمهای چینی تاریخ بارها از ژانگ ییمو به عنوان یکی از مهمترین چهرههای سینمای این کشور نام برده شده است. حقیقت این است که سینمای چین در نزدیک به ۴۰ سال گذشته این کارگردان است و البته خود سینمای این کشور هم در دو دههی گذشته هم مدیون بسیار مدیون این فیلم خاص از ژانگ ییمو است. چرا که پس از «ببر خیزان، اژدهای پنهان» هم جای پای سینمای این کشور را در دنیا محکم کرد و هم بازیگران آن به شهرتی جهانی رسیدند و هم خود کارگردان توانست وارد جهان بزرگان نه تنها سینمای کشورش، بلکه تاریخ سینما شود. در پایان سال هم توانست نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کند و اعتباری افزون به دست بیاورد. فیلم «قهرمان» در گیشه جهانی هم موفق بود و بسیاری از مخاطبان از سرتاسر دنیا را به سینماها کشاند.
شاید این ابهام در برخورد با «قهرمان» پیش بیاید که این فیلم به چه ژانری تعلق دارد؟ چرا که همان قدر به ژانر تاریخی تعلق دارد که به ژانر فانتزی یا ژانر رزمی و نیروهای قهرمانان داستان هیچ ارتباطی با نیروهای طبیعی انسانی ندارد. سؤال مهمی است اما میتوان آن را این گونه پاسخ داد که برخلاف فیلمهای ابرقهرمانی امروز، این نیروها از جنبهای افسانهای سرچشمه میگیرند که ریشه در افسانهها و باورهای مردم آن ینگهی دنیا دارد و همچنین ارتباطی تنگاتنگ با تاریخ سرزمین چین دارند.
اما فیلمساز در همین فضای فانتزی نمیماند و داستان جدال و افتخار و وفاداری و خیانت خود را به واقعهای تاریخی پیوند میزند که شاید بتوان آن را به پیدایش ملت و فرهنگی به نام چین پیوند زد. روزگاری که ملل مختلف آن جا بالاخره از دوران خونریزی و جنگهای داخلی گذشتند و تبدیل به ملتی واحد، زیر نظر امپراطوری واحد رسیدند. اما ژانگ ییمو به روایت تاریخ هم بسنده نمیکند و فراتر میرود. در سینمای او آدمی و تصمیماتش مهمتر از هر چیز دیگری است و او است که در مرکز توجه قرار دارد. مهم نیست که داستان در کجا یا در چه زمانی و نزدیک به کدام واقعهی تاریخی اتفاق میافتد، آن چه که برای او در این جا مهم است، انسان و سرنوشت او است و زندگی کردن با عواقب تصمیاتش در زندگی.
میتوان فیلم «قهرمان» را به لحاظ ژانر شناسی منتسب به فیلمهای کونگ فویی/ فانتزی هم دانست. فیلمهایی که در آنها فنون رزمی چینی با اغراق نمایش داده میشوند و قهرمانان داستان در حین مبارزه، گویی مشغول رقصیدن هستند. دوربین فیلمساز هم مانند کسی که از رقص، رقصندهی ماهری لذت میبرد مدام دور آنها میگردد و هر کدام را به دیدهی تحسین مینگرد. پس «قهرمان» برای علاقهمندان به بهترین فیلمهای جنگی شمشیری چینی انتخاب معرکهای است. جت لی با این فیلم وارد معبد بزرگان سینمای رزمی و اکشن شد. البته تصور میکنم نقش آفرینی او در این فیلم هنوز هم بهترین بازی او است و نزدیک شدنش به هالیوود به لحاظ هنر بازیگری چندان کمکی به وی نکرد. خلاصه که قرار گرفتن همهی اینها در کنار هم از «قهرمان» یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما میسازد.
«امپراطور چین دشمنان زیادی دارد. به همین دلیل هیچ ملاقات کنندهای اجازه ندارد به او نزدیک شود. هر کس که به ملاقات وی میرود باید در صد قدمی امپراطور بنشیند. اما او استثنایی برای کسی گذاشته که بتواند ۳ دشمن اصلی او را به قتل برساند. این ۳ دشمن جنگاورانی پر قدرت هستند که هر کدام در منطقهی مختلفی زندگی میکند و کسی را یارای برابری با ایشان نیست. روزی کسی به دربار امپراطور وارد میشود، با این ادعا که هر ۳ فرد را کشته است …»
۶. بدرود معشوقه من (Farewell My Concubine)
- کارگردان: چن کایگه
- بازیگران: لزلی چئونگ، فنگی ژانگ و گونگ لی
- محصول: ۱۹۹۳، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۸٪
برخی «بدرود معشوقه من» را بهترین فیلم چینی تاریخ میدانند و آنها هم که چنین اعتقادی ندارند، مانند نگارنده حتما آن را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ انتخاب می کنند. علاوه بر این موضوع کمتر فیلم چینی در تاریخ سینما به اندازهی این یکی در جشنوارهها درخشیده و دیده شده است. گذر زمان هم به ارزشهایش افزوده تا روایت رفاقتها و عشقهایش از آن اثری در ستایش زندگی بسازد و بهره بردنش از المانهای ژانرهای مختلف آن را هم به اثری تلخ و هم به یک فیلم چینی عاشقانه و هم به فیلمی حماسی تبدیل کند.
دردههی ۱۹۸۰ میلادی و زمانی که فیلمسازانی چون ژانگ ییمو و تیان ژوانگ ژوانگ هنوز در دنیا برای خود نامی دست و پا نکرده بودند، چن کایگه مطرحترین فیلمساز این کشور به حساب میآمد. او شناخته شدهترین فیلمساز از نسل پنجم کارگردانان چینی بود که پدرش هم در دههی ۱۹۶۰ میلادی و در دوران اوج انقلاب فرهنگی این کشور فیلم میساخت. زیستن در آن دوران و بزرگ شدن با مناسبات آن زمان سبب شد که با فرق کردن اوضاع و قدم گذاشتن کشور در مسیر پیشرفت و ترقی، او از قطار پر سرعت تغییرات جا بماند و آهسته آهسته جای خود را به کارگردانان نسل بعد بدهد. امروز خبر چندانی از او شنیده نمیشود، اما نباید فراموش کرد که وی زمانی مهمترین کارگردان کشورش در مجامع بینالمللی بود و برخی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما را ساخت.
«بدرود معشوقه من» به نمایش تاریخ نزدیک کشور چین دست میزند. فیلمساز از طریق نمایش زندگی چند هنرمند، سری به تاریخی میزند که جنگ و درگیری به خود کم ندیده و از این مسیر به ستایش زندگی میپردازد. از سوی دیگر توانایی بالای چن کایگه در تصویربرداری و البته خلق فضا باعث شده که به لحاظ بصری با فیلمی خوش رنگ و لعاب طرف باشیم وهمین فضاسازی هم مخاطب را در همراهی با شخصیتهای اصلی داستان کمک میکند. در صورت درست درنیامدن فضاسازی و شخصیتپردازی مورد نظر فیلمساز بسیاری از رفتار و اعمال شخصیتها بدون دلیل به نظر میرسید و در نهایت «بدرود معشوقه من» به اثری معمولی تبدیل میشد که لیاقت قرار گرفتن در لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما را ندارد.
در سال ۱۹۹۳ «بدرود معشوقه من» موفق شد که نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کند. در آن سال دو فیلم از سوی هیات داوران شایسته دریافت نخل طلای کن شناخته شدند. همین فیلم «بدرود معشوقه من» و فیلم «پیانو» (Piano) به کارگردانی جین کمپیون؛ دو اثر کاملا متفاوت اما به شدت دیدنی. فیلم چن کایگه در باب تاریخ تئاتر پکن است و داستانش حول زندگی مردان و زنانی میگذرد که در تگنای حملهی ژاپن به چین در دههی ۱۹۳۰ تلاش میکنند که محفل هنری خود را حفظ کنند. دیگر نقطه قوت فیلم شخصیتهایش است. چن کایگه شخصیتهای ملموسی ساخته که مخاطب را حتما با خود همراه میکند و اجازه نمیدهد تا او لحظهای از پرهی نقرهای چشم بردارد.
خلاصه که توانایی فیلمساز در دقت به جزییات و ساختن فضایی قابل باور، در کنار شخصیتپردازی درست و البته تعریف کردن قصهای بینظیر، سبب شده که فیلم «بدرود معشوقه من» یکی از بهترین فیلمهای دههی ۱۹۹۰ میلادی هم باشد. همهی این موارد دست به دست هم داده تا هم کایگه بیش از پیش در جهان شناخته شود و هم گونگ لی، ستارهی فیلم به ستارهای بین المللی تبدیل شود. ضمن این که فیلم هم نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم خارجی زبان و هم نامزد جایزهی بهترین فیلمبرداری در مراسم اسکار شد. پس واقعا با یکی از بهترین فیلمهای چینی طرف هستیم.
«پسری به به آکادمی تئاتر فرستاده میشود تا بازیگری بیاموزد. مادرش یک انگشت او را قطع کرده تا بتواند با بقیه همراه شود؛ چرا که او با شش انگشت در یکی از دستانش متولد شده است. او دوستی در آکادمی پیدا میکند و این دو در طول نزدیک به پنجاه سال رفیق یکدیگر باقی میمانند و در شرایط مختلف سیاسی و تاریخی صحنهی نمایش را ترک نمیکنند …»
۵. اسب دزد (The Horse Thief)
- کارگردان: تیان ژوانگژوانگ
- بازیگران: تسه ژانگ ریگزین، دان جی جی
- محصول: ۱۹۸۶، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۶٪
تیان ژوانگژوانگ در کنار چن کایگه و ژانگ ییمو یکی از کارگردانانی است که در دههی ۱۹۸۰ چشم جهانیان را خود خیره کرد و به سمت سینمای چین بازگرداند. او توانست آثاری از خود به جا گذارد که یک راست سر از لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ درآورد. تیان ژوانگژوانگ از نسل پنجم کارگردانان چینی است که در کنار نسل فیلمسازان دههی ۱۹۳۰ و نسل پس از جنگ دوم جهانی نسل طلایی دیگری را رقم زدند و آثاری معرکه ساختند.
کارگردانان نامبرده موفق شدند که مرکز فیلمسازی چین را از شهر شانگهای به پکن منتقل کنند و فیلمهای متفاوتی هم بسازند. چرا که شانگهای به شکل تاریخی، شهری چند فرهنگی بود که با روی باز از دیگر مردمان استقبال میکرد اما پکن بیشتر از هر جای دیگری به خود چین و تاریخش وابسته بود و به همین دلیل هم سر و شکل بهترین فیلمهای چینی که در این جا ساخته شدند، تفاوت آشکاری با همتایان قدیمیتر خود دارند. این فیلمها بیشتر از فیلمهای چینی آن دوران به نمایش سنتها، البته به شیوهی خود دست میزنند.
یکی از دلایل شهرت «اسب دزد» و این که به اثری فراموش شده در غبار تاریخ تبدیل نشده، به ستایش بیکران مارتین اسکورسیزی از آن بازمیگردد. اسکورسیزی فیلمی را که میرفت فراموش شود، بر پردهی سینماهای آمریکا دید و ستایشش کرد و سپس جهان هم به ستایش آن پرداخت. اما نکته این که در گذر سالها مدام بر شهرت فیلم افزوده شده و انگار این شاهکار سینمای چین حالا با خیال راحت میتواند به یک جایگاه تاریخی در بین بهترین فیلمهای چینی دست پیدا کند. البته باید توجه داشت که «اسب دزد» در سال ۱۹۸۶ در کشور چین ساخته شد اما تا اوایل دههی ۱۹۹۰ از اکران جهانی محروم بود و با پرده افتادنش در اروپا و آمریکا، موجب شگفتی شد. اسکورسیزی دربارهی فیلم «اسب دزد» گفته: این فیلم برای من بسیار الهامبخش است. این فیلم، یک چیز کمیاب است؛ یک فیلم بسیار متعالی.
وقتی اسکورسیزی دربارهی اثری چنین صحبتی میکند، حتما آن اثر باید فیلم ویژهای باشد و از چیز یگانهای بهره ببرد. قطعا «اسب دزد» بدون شک چنین فیلمی است. گرچه حتما مخاطب عادت کرده به سینمای قصهگو و فیلمهای سرگرم کننده را پس خواهد زد، اما مخاطب جدی سینما با تماشایش تجربهای فوقالعاده پشت سر خواهد گذاشت. چرا که کارگردان داستانش را نه از طریق دیالوگ، بلکه از طریق یک تصویرپردازی معرکه و مکث کردن بر قابها تعریف میکند و از این بابت «زمین زرد» چن کایگه را به یاد میآورد. چشماندازهای وسیع در کنار بازی خوب بازیگران باعث شده که «اسب دزد» دیالوگ بسیار کمی داشه باشد و در واقع قصه بیشتر از طریق فضاسازی پیش میرود تا چیز دیگری.
داستان فیلم در تبت و در دههی ۱۹۳۲۰ میگذرد. تبعید شدن خانوادهی یک دزد، باعث آوارگی آنها شده و حال مرد باید در این سفر سخت از خانوادهاش حفاظت کند. اما این سفر فیزیکی آرام آرام به تجربهای معنوی تبدیل میشود و شخصیت اصلی قصه فرصت پیدا میکند که به دنبال فرصتی برای رستگاری بگردد. از سوی دیگر شخصیت اصلی تحولی درونی را پشت سر میگذارد که سرآغازش یک اتفاق بیرونی است. این موضوع را هم در فیلمهای مختلف اسکورسیزی شاهد هستیم. همهی اینها دست به دست هم داده تا «اسب دزد» جایی برای خود در بین بهترین فیلمهای چینی تاریخ پیدا کند.
«تبت سال ۱۹۲۳. در تاریکی شب، نوربو به همراه دوستش نوره، از دهکدهی محل زندگی خود خارج میشوند تا از چادرهای اطراف اسب دزدی کنند. اما او دستگیر شده و به همراه فرزند و همسرش از محل زندگی خود رانده و به خارج از دهکده تبعید میشوند. پس از مدتی سرگردانی و با آغاز گرسنگی، نوربو به این فکر میکند که چگونه میتواند دوباره مورد پذیرش اهالی دهکدهاش قرار گیرد و رستگار شود …»
۴. برای زندگی (To Live)
- کارگردان: ژانگ ییمو
- بازیگران: گه یو، گونگ لی و نیو ین
- محصول: ۱۹۹۴، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۷٪
این دومین فیلم از ژان ییمو در فهرست بهترین فیلمهای چینی تاریخ است و میشد فیلمهای دیگری از او را هم به این لیست افزود. به ویژه فیلمی چون «خانه خنجرهای پرنده» (House Of Flying Daggers) که هم در دنیا حسابی در زمان اکرانش درخشید و هم امروزه کماکان تر و تازه مینماید و یکی از بهترین فیلمهای قرن حاضر میلادی و یکی از بهترین فیلمهای چینی جدید است. از سوی دیگر «قهرمان» و «خانه خنجرهای پرنده» و فیلمهایی از این دست باعث شدهاند که اکثر سینمادوستان ژانگ ییمو را به خاطر فیلمهای رزمی و جنگیاش بشناسند و اساسا او را کارگردان یک فیلم چینی رزمی یا سازندهی یک فیلم چینی جنگی بدانند.
اما ژانگ ییمو زمانی فیلمهای دیگری هم به گنجینهی بهترین فیلمهای چینی تاریخ اضافه میکرد. نمونه همین فیلم «برای زندگی» که اصلا درامی در ستایش زندگی است و میدان مبارزهی قهرمانش نه جایی در یک میدان نبرد و بین دو لشکر، بلکه جایی در بین روزمرگیهای یک انسان معمولی شکل می گیرد که مجبور است خود را با ناملایمات سازگار کند. این چنین است که ژانگ ییمو در برخورد با قصهای که آن را از قلم نویسندهای به نام یو هوآ، به همین نام اقتباس کرده، قهرمانی نه در ابعادی حماسی، بلکه قهرمانی ملموس و زمینی میسازد.
فیلم «برای زندگی» بر خلاف اکثر آثار ژانگ ییمو در خارج از چین چندان جدی گرفته نمیشود. این موضوع هم تا حدودی به مضمون اثر بازمی گردد و هم به خاطر مایههای ملودراماتیک فیلم است که گاهی به نظر بیش از اندازه میرسند. اما این دسته از مخاطبان متوجه نیستند که اتفاقا ژانگ ییمو کارگردان همین درشتنماییها و نمایشدهندهی همین افراطها است و اصلا نمیتوان سینمای او را بدون اغراق در همه چیز تصور کرد. آدمهای او هیچ جایی در میانهی اتفاقات ندارد و دست به هر عملی که میزنند، نتیجهاش یا شر شر است یا خیر خیر. اتفاقا ژانگ ییمو در این فیلمش بهتر از همهی آثارش توانسته تناسبی بین این نوع قصهگویی و محتوایش برقرار کند و کاری کند که اصلا نتوان فیلم «برای زندگی» را جور دیگری تصور کرد. در چنین شرایطی است که باید آن را یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما بدانیم.
از سوی دیگر «برای زندگی» نمایشگر تاریخ معاصر کشور چین است. کارگردان از اواخر دههی ۱۹۳۰ و حملهی ژاپنیها در سال ۱۹۳۷ و جنگ جهانی دوم شروع میکند و سپس به جنگ داخلی و انقلاب این کشور میرسد. اما ژان یممو این حوادث را با تمرکز بر تاثیراتش روی یک خانواده و آن چه که بر آنها میگذرد انجام میدهد. پس میتوان برای فهم آن چه که در این یک قرن گذشته بر کشور چین گذشته به این فیلم رجوع کرد. از سوی دیگر فیلمبرداری اثر در کنار بازیهای جذاب بازیگران کاری کرده که خود به خود آن را نه تنها یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ، بلکه اثری برای تمام فصول بدانیم. «برای زندگی» اولین اکرانش را در نیویورک تجربه کرد، اما از سوی جشنواره کن لایق دریافت جایزهی بزرگ هیات داوران تشخیص داده شد.
«دههی ۱۹۴۰، ژو پسر یک خانوادهی ثروتمند است اما به جای کار کردن، وقت خود را به بطالت و قمار میگذراند. او روزی ثروت خانوادگی خود را به مردی میبازد و عملا بی پول میشود. همهی اینها در کنار رفتار زنندهی ژو دست به دست هم میدهند که همسرش ترکش کند. همسرش که ژیاژن نام دارد، دخترش را هم با خودش میبرد، در حالی که باردار است و پسری هم در راه دارد. پس از مدتی ژو دوباره به همسرش و فرزندانش میپیوندد در حالی که او هم دیگر مجبور شده کار کند. از این پس زندگی این خانواده در خلال جنگها و درگیریها و اختلافات و بالا و پایینهای سیاسی و اقتصادی، در عرض نزدیک به هفتاد سال نمایش داده میشود …»
۳. زمین زرد (Yellow Earth)
- کارگردان: چن کایگه
- بازیگران: شوئه بای، وانگ شوئه کی و تان تویو
- محصول: ۱۹۸۴، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
این دومین فیلم چن کایگه در لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما و بهترین فیلم او است. در سال ۱۹۷۸ مدرسهی فیلمسازی پکن دوباره افتتاح شد که خروجی آن کارگردانهای بزرگی چون چن کایگه، تیان ژوانگژوانگ و ژانگ ییمو بودند. آنها موج جدیدی از سینما را در این کشور پدید آوردند که عصر طلایی تازهای را نوید میداد. این نسل از سینماگران چینی را پنجمین نسل از کارگردانان چینی میدانند که در کنار هم فیلمهایی را ساختند که نه تنها زمین تا آسمان با گذشته تفاوت داشتند بلکه هیچ جای دیگر دنیا مشابهی برای آنها یافت نمیشد.
یکی و شاید اولین فیلم این موج تازه، همین فیلم «زمین زرد» چن کایگه بود. جالب این که ژانگ ییمو، دیگر فیلمساز سرشناس چینی نامش به عنوان مدیر فیلمبرداری در تیتراژ آمده و همین نشان میدهد که او توانایی فنی بسیارش را از کجا آورده است. حتی میتوان فیلم را تا حدودی هم متعلق به او دانست؛ چرا که بیش از یک مدیر فیلمبرداری ساده در کنار چن کایگه بود و عملا تاثیر بسیاری در شکل گرفتن فیلم داشت. چن کایگه فیلم «زمین زرد» را از کتابی به قلم لان که اقتباس کرده که روایتش در جایی نزدیک به رودخانه زرد در شمال چین میگذرد.
«زمین زرد» شبیه به هیچ فیلم چینی دیگری نیست، نه آثار پیش از آن و نه آثار ساخته شده در سالهای بعدی، هیچ کدام موفق نشدهاند که چنین تصاویر خیره کننده و با احساسی از زندگی پیش از جنگ دوم جهانی در این کشور ارائه دهند، تصاویری هوشربا که خبر از ذوق سازندگانش دارد. به همین دلیل هم حتما باید جایی برای خود در لیست بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما سدت و پا کند. داستان فیلم، داستان پیچیدهای نیست و عمدا همه چیز قصه و روایتگری ساده برگزار شده تا جا برای کار دیگری باز شود؛ مردی قصد دارد که به مناطق محلی سر بزند و با موسیقی آن جا آشنا شود. اما تمام قدرت اثر در ارائهی تصاویری چشمنواز و ساختن اتمسفری یگانه است که کمتر نمونهای در تاریخ سینما دارد. به همین دلیل هم میتوان نام ژانگ ییمو را در کنار نام چن کایگه به عنوان خالقان یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ قرار داد.
پس «زمین زرد» تمام قدرتش را از تصاویرش به دست میآورد، نه از طریق کلام و یا قصهاش. اطلاعات لازم به مخاطب هم از طریق همین تصاویر منتقل میشوند، اطلاعاتی که چندان زیاد هم نیستند. این در حالی است که کارگردان هم چندان هم دنبال تعریف کردن قصه نیست. او بیشتر تمایل دارد که احساس یگانهای را به مخاطبش منتقل کند، احساسی که فقط سینما از طریق تصاویرش امکان انتقالش را دارد. در کنار همهی اینها «زمین زرد» و چن کایگه راهی را باز کردند که دیگر سینماگران چینی هم دست به ریسک کردن بزنند و بلندپروازی کنند و بخواهند که از مرزهای کشور خود فراتر روند. به همین دلیل هم نه تنها میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای چینی بلکه اثری مهم به لحاظ تاریخی دانست.
از سوی دیگر «زمین زرد» اولین فیلمی بود که جهانیان را متوجه ظهور نسلی تازه از سینماگران چینی یا همان نسل پنجم کارگردانان این کشور کرد.
«در سال ۱۹۳۹ سربازی به سمت شمال چین فرستاده میشود تا روی موسیقی محلی منطقهای خاص تحقیق کند و بفهمد که آیا میتوان موسیقی آن ناحیه را بازنویسی کرد و برای دوران تازه به کار گرفت یا نه. او در خانهی محقر کسی ساکن میشود و در آن جا مشاهده میکند که پدر این خانواده قصد دارد دخترش را به عقد ازدواج مردی در آورد. او خود را درگیر این ازدواج میبیند و یواش یواش با فرهنگ مردم بومی شمال چین و روستای محل سکونت اهالی آشنا میشود …»
۲. بهار در دهکده کوچک (Spring In Small Town)
- کارگردان: فی مو
- بازیگران: وی وی، شی یو و لی وی
- محصول: ۱۹۴۸، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
بعد از جنگ جهانی دوم، وضع کشور چین چندان به سامان نبود. اما در همین شرایط سینماگران مستقر در شانگهای شروع به ساختن فیلمهایی معرکه کردند که برخی از آنها جزو بهترین فیلمهای چینی تاریخ هستند. یکی از این فیلمها، فیلم چینی عاشقانه «بهار در دهکده کوچک» است که بهترین فیلم این دوران به حساب میآید. در آن شرایط سخت و با کشوری که در حین و پس از جنگ جهانی هزینههای بسیاری متحمل شده، سینمایی چنان بالغ شکل گرفته بود که هنوز هم مهجور مانده و به جز چند اثر شاخصش جهانیان از دیدن فیلمهایش محروم ماندهاند. شاید این دوران از سینما در کشور چین به اندازهی سینمای مثلا ایتالیای پس از جنگ و آن جنبش باشکوه نئورئالیسم درخشان نباشد اما هنوز هم بهتر از برخی کشورهای آن دوران کارش را انجام میدهد.
«بهار در دهکده کوچک» یکی از مهمترین فیلمهای سینمای چین پس از جنگ دوم جهانی است و ارزش تاریخ سینمایی دارد. از این بابت که هم یک فیلم چینی عاشقانه آن هم در آن دوران پر از التهاب است که بیش از هر چیزی بر عواطف انسانی تمرکز دارد و هم از این بابت که به سینماگران چینی جرات داد که دست به کار شوند و از روزگار رفته و حال خود تصویر بگیرند و فیلم بسازند. در واقع فو می با فیلمش نشان داد که زندگی در دوران فترت و سختیها نه تنها دلیلی برای وا دادن کار نکردن هنرمند نیست، بلکه عامل دیگری است که به هنرمند انگیزهی کار کردن و خلق کردن میدهد. پس این ارزش تاریخ سینمایی هم باعث میشود که «بهار در دهکده کوچک» را یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ بدانیم.
در این جا فو می توانسته تلواسههای عاطفی زنی در این دوران سخت را به بهترین شکل به تصویر بکشد. احساسات جاری در قاب او به حدی ویرانگر است که میتواند هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار دهد و کاری کند که خودش را جای شخصیت اصلی قرار دهد و با او همراه شود. اصلا نقطه قوت اصلی فیلم همین توانایی فیلمساز در فراچنگ آوردن و منتقل کردن احساساتی است که برای لحظهای در قابش ظاهر و سپس ناپدید میشوند و تماشاگر هر کدام از آنها را با تمام وجودش احساس میکند. نکتهی بعدی که «بهار در دهکده کوچک من» را به یکی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ تبدیل میکند، پرروش درست شخصیتها و روابط بین آنها است.
فو می در ابتدا شخصیتهایی را در برابر ما قرار میدهد که میتوان نگران آنها شد و درکشان کرد. سپس به خلق فضایی دست میزند که آنها در آن زندگی میکنند. ترسیم درست این اتمسفر هم به شخصیتپردازی کمک میکند و هم باعث میشود که تماشاگر بداند که دلیل رفتار این مردمان چیست. پس از این دو عمل، فو می شروع میکند به پرداخت روابط بین آدمها و به درستی آنها را در چارچوب داستانش گسترش میدهد. او به خوبی میداند که در چنین شرایط پر از آشوبی شخصیتها و آن چه که بر آنها رفته از هر چیز دیگری مهمتر هستند و به همین دلیل هم آنها را در مرکز قابش قرار میدهد. همهی این عوامل «بهار در دهکده کوچک من» را در جایگاه دوم فهرست بهترین فیلمهای چینی تاریخ مینشاند. ضمن این که میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای چینی عاشقانه هم نامید.
«پس از جنگ دوم جهانی، خانوادهای در میان خرابههای منطقهی جیانگنان زندگی میکنند. زنی به نام یوون از زندگی خودش ناراضی است. شوهرش بیمار است و به همین دلیل این خانواده روزگار سختی را پشت سر میگذارند. در میان این بدبختیها به نظر میرسد که رابطهی عاطفی میان یوون و شوهرش هم از بین رفته و دیگر عشقی وجود ندارد. در این خانواده ختری کوچک که روزگار تلخ گذشته را به یاد ندارد و البته خدمتکار پیری که همچنان با این خانواده مانده، حضور دارند. همه چیز به همین منوال ادامه دارد تا این که …»
۱. ایزدبانو (The Goddess)
- کارگردان: وو یانگگانگ
- بازیگران: روآن لینگ یو، تیان جیان و کنگ لی
- محصول: ۱۹۳۴، چین
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
بهترین فیلم چینی تاریخ سینما در واقع اثری صامت است. اثری چنان مهجور که شاید فقط خورههای سینما و مورخین سراغش را گرفته باشند. در دههی ۱۹۳۰ سینمای ناطق در کشورهای صاحب این صنعت تازه در حال شکوفا شدن بود و کشورهایی چون آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلستان هم در حال تقلا بودند تا با این تکنولوژی تازه کنار بیایند. این در حالی است که همسایهی چین، یعنی ژاپن تمام تلاشش را میکرد تا پا به پای آنها پیش برود و به نظر میرسید که سینمای چین حداقل در بخش تکنولوژی فیلمسازی تا حدودی از آنها عقب افتاده است.
تا قبل از حمله ارتش ژاپن به چین و اشغال این کشور در سال ۱۹۳۷، سینمای چین در حال طی کردن روند طبیعی خود بود. اولین عصر طلایی سینمای این شکر شکل گرفته بود و کارگردانهایی ظهور کردند که بخشی از بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما را ساختند. در این دوران شهر شانگهای به عنوان پایتخت فرهنگی چینیها شناخته میشد و از آن جا که شهری بود چند فرهنگی که درهایش بر روی مردمان دیگر کشورها باز بود، طبعا سینما و فیلمسازی در آن جا رونق بیشتری داشت. کارگردانهایی که در شانگهای کار میکردند بیش از هر چیزی به زندگی مردم معمولی علاقه داشتند و از این منظر سینمای این کشور شباهت بسیاری به سینمای کشورهای بلوک شرق داشت و البته بعدها شباهتهایی هم با نئورئالیسم ایتالیا، حداقل در مضمون پیدا کرد.
تبحر کارگردانهای این دورهی سینمای چین در ایجاد تعادلی بین سینمای ملودرام و واقعگرایی بود. بهترین فیلمهای چینی این دوران نه مانند نئورئالیستهای ایتالیایی تماما خود را وقف نمایش بی پردهی واقعیت میکردند و نه مانند رئالیسم جاری در سینمای بلوک شرق به دنبال نمایش واقعیت به نفع وضعیت مطلوب بودند. این فیلمها هم نقد خود را به آن زمانه داشتند و هم سعی میکردند به آثاری سرگرم کننده برای مخاطب تبدیل شوند و اتفاقا بهترین فیلم چینی تاریخ کاری میکند که انگار در این دوران تازه و میان بهترین فیلمهای چینی جدید عملا به کاری غیرممکن تبدیل شده است؛ یعنی ایجاد یک تعادل بین جذابیت و در نتیجه لذت بردن مخاطب با بیان دغدغههای هنرمند در چارچوب یک اثر هنرماندانه.
وو یانگگانگ را در کشور چین استاد سینما در دوران صامت میدانند. او توانسته بود بین حال و هوای بومی کشورش با سینما که بالاخره یک هنر وارداتی است و طبعا فرهنگ استفادهی خاص خود را دارد، یک تعادل بینظیر برقرار کند و در واقع سنگ بنای سینمای بومی این کشور را بگذارد. نه پیش از او و نه پس از وی دیگر هیچفیلمسازی نتوانست مانند او فیلم بدون کلام تولید کند. این هم دلیل دیگری است که باید «ایزدبانو» در صدر فهرست بهترین فیلمهای چینی تاریخ سینما قرار گیرد.
برای درک بهتر پاراگراف بالا باید به این نکته توجه کنید که شیوهی بازیگری خاص سینمای صامت برای بیان احساسات جاری در قاب در این جا هم تا حدودی وجود دارد، حتی فیلمساز هم از قاببندی و نورپردازیهای متداول آن روزگار استفاده میکند اما در نهایت بازیگران فیلم چنان بر پرده ظاهر میشوند که شاید بتوان در فیلمهای ابتدایی یاسوجیرو اوزو، کارگردان شهیر ژاپنی، نمونهای برای آن یافت. این یعنی وجود جوهرهای متعلق به مردمان مشرق زمین در این فیلم که در جای دیگری نظیر ندارد.
روآن لینگ یو، بازیگر نقش اصلی فیلم، اولین ستارهی سینمای چین بود. او چنان در این نقشش ظاهر شده که که انگار سالها است آن را میشناسد. این از آن نقشآفرینیها است که حتما میتواند بیش از اینها در دنیا دیده شود و مخاطب جدی سینما را به این نتیجه برساند که هنر بازیگری فقط متعلق به آمریکاییها و اروپاییها یا در نهایت چند بازیگر مشهور ژاپنی نیست. این هم دلیل دیگری است تا فیلم «ایزدبانو» را صدرنشین بهترین فیلمهای چینی تاریخ بدانیم. در ضمن اگر تصمیم به تماشای یک فیلم چینی قدیمی دارید، «ایزدبانو» بهترین گزینه است.
«یک مادر تنها مجبور است هر طور شده کار کند و خرج زندگی را درآورد. این در حالی است که پسرش کم شن و سالش فقط به او متکی است و نیاز به تحصیلات و خورد خوراک دارد. در چنین شرایطی است که این مادر راهی نمیبیند جز این که به سمت کار خلاف کشیده شود. اما …»