بررسی کتاب «ظرافت جوجه تیغی»؛ رمانی فرانسوی در ضرورت پرهیز از سطحی‌نگری

بررسی کتاب «ظرافت جوجه تیغی»؛ رمانی فرانسوی در ضرورت پرهیز از سطحی‌نگری

به نقل از دیجیکالا:

بررسی کتاب «ظرافت جوجه تیغی»؛ رمانی فرانسوی در ضرورت پرهیز از سطحی‌نگری

رمان «ظرافت جوجه تیغی»

ما دوست داریم فکر کنیم افرادی را که هر روز می‌بینیم، مثل کف دستمان می‌شناسیم. فرض را بر این می‌گذاریم که به چم و خم شخصیت آن‌ها آشناییم. خیال می‌کنیم با یک نگاه سطحی به‌ دیگران تا ته شخصیتشان را خوانده‌ایم. اما همانطور که بیشتر با آن‌ها آشنا می‌شویم، می‌بینیم تصاویری که از آن‌ها در ذهنمان ترسیم کرده‌ایم اشتباه‌اند. افراد شایسته را به راحتی نادیده می‌گیریم فقط چون نتوانسته‌اند در اولین ملاقات خودشان را خوب نشان دهند. به کسانی که همیشه شاد به نظر می‌رسند و درد‌های عمیق‌ را پشت خنده‌هایشان مخفی کرده‌اند می‌گوییم الکی‌خوش. به آن‌ها که آسیب‌پذیری‌هایشان را پنهان کرده‌اند چون مدام توی گوششان خوانده‌اند که کم آوردن کار آدم‌های ضعیف است می‌گوییم پوست‌کلفت. برای همین وقتی نقابشان کنار می‌رود و از واقعیت‌ درونی‌شان با خبر می‌شویم مثل کسی که یک پارچ آب یخ رویش ریخته باشند شوکه می‌شویم… اگر یاد بگیریم که تعصبات و کلیشه‌های ذهنی خود را کنار بگذاریم، از خودبینی مفرط دست برداریم و کمی هم به دیگران توجه کنیم نه تنها در دام سطحی‌نگری‌های اینچنینی نمیفتیم بلکه حتی ممکن است آدم‌‌های جالبی را که در اطرافمان وجود دارند هم کشف کنیم… آدم‌هایی مثل مادام میشل؛ سرایدار خردمند و باهوش کتاب «ظرافت جوجه تیغی»…

درباره‌ی نویسنده

موریل باربری

موریل باربری در ۲۸ می‌۱۹۶۹ در کازابلانکای مراکش به دنیا آمد. وقتی دو ماهه بود پدر و مادرش مهاجرت کردند. باربری در یک مدرسه‌ی دولتی در فرانسه تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۰، او به تحصیل فلسفه رو آورد . سپس در سال ۱۹۹۳، تدریس فلسفه را آغاز کرد.
باربری در سال ۲۰۰۰ اولین اثر ادبی خود را به به نام «پرخوری» منتشر کرد. این رمان در سال ۲۰۰۱ و با برنده شدن جایزه‌ی Bacchus-BSN با اقبال منتقدان روبرو شد. با این حال، دومین رمان باربری «ظرافت جوجه تیغی» که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد تحسین بیشتری برای او به دنبال داشت. کتاب «ظرافت جوجه تیغی» در سال ۲۰۰۸ و پس از انتشار ترجمه‌ی انگلیسی ، ۳۰ هفته‌ی متوالی در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های فرانسه قرار گرفت. تا ماه می ۲۰۰۸ بیش از یک میلیون نسخه فروش کرد در بسیاری از کشور‌ها مانند کره جنوبی، ایتالیا و آلمان پرفروش شد. از این رمان در سال ۲۰۰۹ فیلمی هم به نام Le Hérisson (جوجه تیغی) ساخته شد.

خلاصه‌ی کتاب «ظرافت جوجه تیغی»

رنه سرایدار یک آپارتمان بزرگ در پاریس است. او صادق، قابل اعتماد و بی‌سواد است – یک سرایدار ایده‌آل برای ساکنان پرافاده‌ی آنجا. اما بی‌سوادی ظاهر و پوشش رنه است. در زیر آن نقاب، یک علاقه‌مند جدی فرهنگ، هنر و فلسفه پنهان شده که در بسیاری از زمینه‌ها از کارفرمایان خود جلو‌تر است.
چند طبقه بالاتر از رنه، پالوما جوزه‌ی دوازده ساله زندگی می‌کند و مصمم است که حتی شده بمیرد ولی از آینده‌ی قابل پیش‌بینی بورژوایی خود اجتناب کند.
با ورود یک ساکن جدید، تغییری شگرف در آپارتمان و در دنیای رنه و پالوما ایجاد می‌شود و مسیر زندگی هر دو را برای همیشه تغییر می‌دهد.

تحلیل و بررسی رمان

رمان «ظرافت جوجه تیغی»

در رمان «ظرافت جوجه تیغی» اثر موریل باربری، با زنی معمولی آشنا می‌شویم که توسط خودش و دیگران نادیده گرفته می‌شود. او رنه میشل ۵۴ ساله است و در ۲۷ سال گذشته، به عنوان سرایدار یک آپارتمان پاریسی مجلل خدمت کرده. آپارتمانی با حیاط و باغ‌های خصوصی که در مجموع به هشت واحد مجلل تقسیم شده و ساکنین آن را خانواده‌های بورژوازی، از جمله افراد قدرتمند و با نفوذ تشکیل می‌دهند. ساکنین ساختمان علیرغم سه دهه خدمت رنه، او را نادیده می‌گیرند. البته برای رنه مسئله‌ای نیست چون او توجه را دوست ندارد. او ویژگی‌های جسمانی جذابی ندارد و خود را چنین توصیف می‌کند: «من یک بیوه هستم… قدکوتاه، زشت، چاق…»
اما همانطور که داستان جلو می‌رود، پرتره‌ی متفاوتی از رنه یا به قول ساکنین ساختمان مادام میشل، پیش چشممان جان می‌گیرد. زندگی رنه در حومه‌ی فرانسه آغاز می‌شود. او به خاطر فقر مجبور به ترک تحصیل است. با این حال، ترک تحصیل مانع یادگیری او نیست. رنه مخفیانه، خودآموزی می‌کند و به خصوص در جهان آثار فلسفی و ادبیات غرق می‌شود. اما با این حال، او مجبور است این موضوع را از خانواده‌اش پنهان کند. در سن هفده سالگی با یک کارگر کارخانه ازدواج می‌کند و در نهایت هر دو به آپارتمانی نقل مکان می‌کنند و در آنجا به عنوان سرایدار مشغول به کار می‌شوند. در طول این سال‌ها بجز اینکه شوهر رنه به دلیل سرطان مرده چیز زیادی تغییر نکرده… او هنوز خودآموزی‌اش را پنهان می‌کند تا مبادا توسط مستأجرهای ساختمان محکوم شود. رنه آرامش و خشنودی را در انزوا و استتار میابد.
نقطه‌ی مقابل داستان رنه، داستان پالوما جوزه‌ی دوازده ساله است. پالوما کوچکترین دختر از دو دختر جوزه است که در طبقه‌ی پنجم ساختمان زندگی می‌کنند. برخلاف رنه، پالوما در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمده و و امتیازات، امکانات و تجملاتی مثل تحصیل در یک مدرسه‌ی درجه یک برای او فراهم است. او باهوش است و از همسالانش جلوتر است. تیزبینی و زیرکی پالوما باعث می‌شود که سطحی بودن دنیایی که در آن متولد شده به چشمش بیاید. دنیای پر زرق و برق و تجملاتی بورژوازی که پالوما حاضر نیست بخشی از آن باشد. او اخلاق پدر و مادرش – پدری که در مجلس کارمی‌کند و مادری که به گوستاو فلوبر علاقه دارد –را غیرقابل تحمل می‌داند. این دنیایی است که او شدیداً می‌خواست آن را محو کند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
دو دنیایی که از طریق چشم انداز‌های متناوب رنه و پالوما روایت می‌شود و تفاوت فاحشی بین آن‌ها وجود دارد، از تربیت متفاوت تا شخصیت متفاوت. طبیعت ترسوی رنه نقطه‌ی مقابل طبیعت خشم آلود و سرکش پالوما است. آن‌ها علیرغم دوگانگی‌های محسوس، شباهت‌های زیادی دارند. بزرگ‌ترین شباهت آن‌ها تمایل مشترک به حساس نکردن دیگران و جلب نکردن توجه است. آن‌ها بیشتر ترجیح می‌دهند در دنیای درونی خودشان فرو بروند تا اینکه درگیر هیاهوی اطرافشان باشند. آن دو برای راحتی و خلاصی از توجه و زیر نظر بودن، نقاب می‌زنند. رنه در موقعیت بی‌ادعای سرایدار آپارتمان فرو می‌رود و پالوما در سرکشی‌، خصیصه‌ای که در بین نوجوانان شبیه خودش عادی است. وسعت ساختمان فضا‌های خصوصی لازم را برای آن دو فراهم می‌کند.
آرامشی نسبی که در آپارتمان وجود دارد با ورود یک ساکن جدید به هم می‌خورد: کاکورو اوزو تاجر ژاپنی. او به یکی از واحد‌های مجلل آپارتمان نقل مکان می‌کند. اوزو به دلیل پیشینه‌اش کنجکاوی ساکنان را برمی‌انگیزد. چون به هر حال او تنها ساکن غیرفرانسوی آنجا است. ورود او به آپارتمان نوید یک تغییر بزرگ را می‌دهد که به طور اجتناب ناپذیریری ساکنان آپارتمان را درگیر می‌کند به خصوص رنه و پالوما را. اوزو موفق می‌شود با همه رابطه برقرار کند، اما این رنه است که توجه او را جلب می‌کند. او به لطف هوش و ذکاوتش نقابی را که رنه ‌زده می‌بیند. پالوما هم به تنهایی ظرافت رنه را حتی قبل از اوزو، کشف می‌کند. پالوما و اوزو با هم سعی می‌کنند او را از انزوا بیرون بکشند.

زمینه‌ها و ارجاعات رمان «ظرافت جوجه تیغی»

علیرغم دوگانگی‌هایی که بین رنه و پالوما وجود دارد، داستان آن‌ها با تقاطع‌های فلسفی به هم تنیده شده. باربری، که دارای مدرک فلسفه است، «ظرافت جوجه تیغی» را مملو از ارجاعات فلسفی می‌کند. ارجاعاتی که طیف وسیعی از موضوعات مانند زندگی روزمره، حیوانات خانگی، سیاست، نابرابری‌های اجتماعی و به طور کل زندگی را پوشش می‌دهند. این ارجاعات برای خودآموزی رنه هنگام خواندن آثار فیلسوفان آلمانی ‌امانوئل کانت و ادموند هوسرل ضروری‌اند. این تلاقی‌ها و ارجاعات رنگ و بوی جالبی به روایت می‌بخشند. دو شخصیت‌ اصلی به دلیل پیشینه‌ی متفاوتشان، دیدگاه‌های متفاوتی دارند و لنز‌های عمیقی را برای درک دنیای خود ارائه می‌کنند.
هنر و ادبیات علایق مشترکی هستند که شخصیت‌های اصلی را به هم نزدیک می‌کند. تجربیات کتاب‌خوانی گسترده‌ی رنه شامل مجلدات قابل توجهی مانند «آنا کارنینا» اثر لئو تولستوی، «مرگ در ونیز» اثر توماس‌ مان و «در جستجوی زمان از دست رفته»‌ی مارسل پروست است. عشق او به ادبیات از نحوه‌ی نامگذاری گربه‌هایش هم معلوم است: اولین گربه‌ی او کارنینا یا به اختصار کاره نام دارد و به یاد قهرمان تولستوی نامگذاری شده، گربه‌ی دوم هم‌نام قهرمان «صومعه پارم» استاندال یعنی دونگو، و آخرین گربه، به افتخار نویسنده‌ی مشهور روسی لئو تولستوی، لئو نام دارد. ذوق فرهنگی او فراتر از ادبیات است. او نقاشی‌های هلندی قرن هفدهم را تحسین می‌کند و به موسیقی هنری پرسل و گوستاو مالر گوش می‌دهد. موضوع مشترکی که رنه و پالوما را به هم پیوند می‌دهد علاقه‌ی آن‌ها به فرهنگ ژاپنی است. برای همین، ورود اوزو به دنیای آن‌ها یک موهبت است.
بخشی از عناصر فلسفی رمان حول محور زیبایی و قدردانی از آن می‌چرخد. یکی از جلوه‌های این زیبایی هم گل کاملیا است. به طور کلی، کاملیا نمادی از عشق، محبت و تحسین است، اما برای رنه، فراتر از این‌ها است؛ کاملیا برای او جوهره‌‌ای از زیبایی بدیع است. یکی از معدود تجملات زندگی او کاشت کاملیا‌ است. با این حال، او این گل را به کنایه‌ای صرف از زیبایی تقلیل نمی‌دهد. در بخشی از رمان، پسر یکی ساکنان سابق به مادام میشل نزدیک می‌شود. زمانی که او آنجا ساکن بود با مشکل جدی اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کرد اما موفق شد از دام آن رها شود. او گل‌های کاملیا را یکی از عوامل بهبودی خود معرفی می‌کند: «در باغچه‌ی گل آن طرفی، چند گل زیبای قرمز و سفید وجود دارد، شما آن‌ها را آنجا کاشتید، نه؟ یک روز از شما پرسیدم که آن‌ها چه هستند، اما نتوانستم نام آن‌ها را به خاطر بسپارم. با این حال من همیشه به آن گل‌ها فکر می‌کنم، نمی‌دانم چرا. نگاه کردن به آن‌ها خوب است، وقتی حالم خیلی بد بود، به آن گل‌ها فکر می‌کردم و حالم را خوب می‌کرد.»
از آنجایی که رمان «ظرافت جوجه تیغی» روی دو قهرمان اصلی متمرکز است، یک نمونه‌ی خوب برای مطالعه‌ی شخصیت است. باربری دو پروفایل روانشناختی پیچیده در قالب شخصیت‌های رنه و پالوما ارائه می‌کند. آن‌ها خود واقعی‌‌شان را پنهان می‌کنند تا مبادا آرامش درونی‌شان توسط چشمان کنجکاو دیگران به هم بخورد. ترس رنه از خبردار شدن دیگران مهم‌ترین ترس زندگی‌اش است که از این دیدگاه ناشی می‌شود که افراد طبقه‌ی پایین‌ اجتماع نباید با بورژوا‌ها قاطی شوند. کتاب تصویری از آگاهی طبقاتی می‌دهد و توضیحاتی راجع به سلسله‌مراتب اجتماعی جامعه‌ی مدرن فرانسه.

درباره‌ی عنوان و پیام رمان

رمان «ظرافت جوجه‌تیغی»

عنوان «ظرافت جوجه تیغی» یک عنوان غیرمتعارف به نظر می‌رسد. اما همانطور که داستان پیش می‌رود، مشخص می‌شود که جوجه تیغی به چه کسی اشاره دارد. جوجه تیغی لقب مادام میشل است. که ویژگی‌های اصلی او توسط پالوما به درستی به تصویر کشیده می‌شود.

موریل باربری، رمان «ظرافت جوجه تیغی» را به بررسی دنیای درونی رنه و پالوما تقلیل نمی‌دهد. بلکه موضوعاتی مانند پویایی خانواده، آگاهی طبقاتی، ساختار‌های اجتماعی و سیاسی، خودکشی و فلسفه را نیز در سطوح مختلف مورد بررسی قرار می‌دهد. عناصر فلسفی هم گاهی اوقات گل‌درشت ظاهر می‌شوند، اما در مجموع از عناصر ظریف رمان هستند. در حالی که چندین عنصر محلی در رمان وجود دارد، داستان در مقیاس جهانی هم قابل درک است. داستان رنه و پالوما به ما یادآوری می‌کند که هرگز افرادی را که ملاقات می‌کنیم نادیده یا دست کم نگیریم. چرا که در درون افراد عمقی وجود دارد که ما هرگز نمی‌توانیم به طور کامل به آن پی ببریم. قدردانی از زیبایی، در تمام جلوه‌های آن، عنصر اصلی داستان است. ما توسط زیبایی‌ها احاطه شده‌ایم فقط باید یاد بگیریم قدر زیبایی‌های معمولی را بدانیم و درک عمیق‌تری از زندگی به دست بیاوریم.

کتاب «ظرافت جوجه تیغی» سرشار از حکمت عمیق است و علیرغم اینکه دنیای کتاب در ابتدا کمی نامانوس است اما آرام آرام ما را جذب می‌کند تا حدی که حس می‌کنیم در آپارتمان و در کنار رنه، پالوما و اوزو حضور داریم. بخش‌های فلسفی، برای مخاطب بیگانه با فلسفه ممکن است سنگین به نظر برسند، اما با این حال خواندن آن تجربه‌ی جالب و جذابی را فراهم می‌کند. کسانی که دوست دارند در کنار سرگرم شدن کمی هم ذهن خود را به چالش بکشند از این رمان خوششان خواهد آمد.
در بخشی از کتاب «ظرافت جوجه تیغی» با ترجمه‌ی مرتضی کلانتریان که توسط انتشارات کندوکاو منتشر شده می‌خوانیم:

از همان ابتدا، زندگی من و کلمب، یک جنگ بود. به دلیل اینکه برای کلمب، زندگی یعنی جنگ دائمی که در آن باید با نابود کردن رقیب پیروز شد. او اگر رقیب را از پا در نیاورده باشد، قلمرو او را به محدوده‌ای که خود مناسب تشخیص داده است کاهش نداده باشد، نمی‌تواند احساس امنیت کند. جهانی که در آن برای دیگران جا باشد، بر طبق ضابطه‌های جنگجوی احمقی چون او، جهان خطرناکی است. همزمان او به وجود دیگران نیاز دارد، فقط به خاطر یک کار کوچک اساسی باید حتما کسی باشد که قدرت را به رسمیت بشناسد. بنابراین نه فقط او تمام وقتش را با استفاده از تمام راه ‌های ممکن صرف خرد کردن می ‌کند بلکه علاوه بر این میل دارد که من به او بگویم که او، البته با نوک تیز شمشیرش زیر چانه من، بهترین است و من دوستش دارم. مسئله برایم تداعی روزهایی است که یادآوری‌اش دیوانه‌ام می‌کند. کلمب که ذره‌ای قوه تشخیص ندارد پی برده است که در زندگی من از چیزی که بیشتر از هر چیز از آن نفرت دارم سر و صدا هست. فکر می‌کنم که او تصادفی این موضوع را کشف کرده است. هرگز به طور خودجوش نمی‌توانست در مغزش وارد شود که کسی ممکن است به سکوت نیاز داشته باشد. که سکوت اجازه می دهد آدم به درون خود برود، که برای آنها این حیاتی است که علاقه‌‌ای به زندگی بیرون ندارند.

کتاب ظرافت جوجه تیغی اثر موریل باربری انتشارات کندوکاو
راهنمای خرید کتاب