به نقل از دیجیکالا:
با اکران «شوالیهی تاریکی» و «مرد آهنی» در تابستان سال ۲۰۰۸ بود که ژانر ابرقهرمانی احیا شد و بهتدریج اوج گرفت تا به پادشاه بیرقیب گیشه تبدیل شود. علیرغم این موفقیتها، همهی فیلمهای این ژانر (بهویژه پیش از بتمنهای نولان و ظهور دنیای سینمایی مارول) باکیفیت و قابلدفاع نبودهاند و برخی از آنها سزاوارانه در فهرست بدترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ قرار میگیرند.
آثار ابرقهرمانی ضعیف و عذابآور کم نیستند، از «کاپیتان آمریکا» (۱۹۹۰)، «اسپاون» (۱۹۹۷) و «راهب ضدگلوله» (۲۰۰۳) تا «گرین لنترن» (۲۰۱۱)، «دارک فونیکس» (۲۰۱۹) و «موربیوس» (۲۰۲۲) اما بعضی از آنها پا را فراتر گذاشتهاند و سطح تازهای از انحطاط را به نمایش میگذارند. برای اینکه ویژگی مثبتی در این فیلمها پیدا کنید، کار دشواری در پیش خواهید داشت.
۱۲- بتمن و رابین (Batman & Robin)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: جوئل شوماخر
- بازیگران: جرج کلونی، آرنولد شوارتزنگر، کریس اودانل، آلیسیا سیلورستون، اوما تورمن، مایکل گاف، جان گلاور
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۲ از ۱۰۰
بتمن و رابین یک شوخی بزرگ است، اثری خندهدار که هرگاه از بدترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ صحبت میشود، نام آن با شایستگی به میان میآید. جوئل شوماخر با دو فیلمی که ساخت، این ابرقهرمان محبوب را برای هشت سال به حاشیه برد و کمتر طرفدار خوشبینی در آن روزها تصور میکرد که بتمن در آینده بتواند به دوران شکوهمند تیم برتون بازگردد یا از آن پیشی بگیرد (اتفاقی که سالها بعد با تشکر از کریستوفر نولان رخ داد). بتمن و رابین بهراستی یک بیآبرویی و رسوایی برای دیسی بود و دقیقا به همین دلیل تماشای آن را به طرفداران این شرکت و آثار کمیکبوکی توصیه میکنیم زیرا فیلم از شدت بد بودن به یک اثر خوب تبدیل شده است!
برندهی واقعی این فیلم شکستخورده را باید اوما تورمن در نقش پویزن آیوی بدانیم زیرا او با علم اینکه در حال بازی در یک فیلم علیل است، بهعمد نقشآفرینی مصنوعی و مضحکی ارائه داده که همچنان بامزه و ماندگار است. بتمن و رابین را باید تحسین کنید زیرا هیچ نکتهی مثبتی در آن به چشم نمیخورد و ساخت چنین فیلم بدی آسان نبود.
۱۱- جونا هکس (Jonah Hex)
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- کارگردان: جیمی هیوارد
- بازیگران: جاش برولین، جان مالکوویچ، مگان فاکس، مایکل فاسبندر، ویل آرنت، مایکل شنون، آیدان کوئین، وس بنتلی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۲ از ۱۰۰
سالها طول کشید تا جاش برولین موفق شود به هالیوود بازگردد و در فیلمهای بدنه اصلی به ایفای نقش بپردازد. فاجعهی بزرگی همچون جونا هکس اما میتوانست او را برای همیشه بازنشسته کند تا این بازیگر بااستعداد را در نقش ماندگاری همچون تانوس نبینیم (اتفاقی که خوشبختانه رخ نداد). در کنار برولین، ستارگان دیگری همچون جان مالکوویچ، مایکل فاسبندر، ویل آرنت و مایکل شنون هم به ایفای نقش میپردازند و متاسفانه جونا هکس یک لکهی سیاه در پروندهی همهی آنها است (احتمالا به جز مگان فاکس که به بازی در فیلمهای بیارزش عادت دارد).
جونا هکس ضمن نابود کردن میراث این ضدقهرمان محبوب دنیای دیسی، خواسته یا ناخواسته شبیه یک فیلم درجهدو از دههی ۹۰ میلادی از آب درآمده است، البته نه از آن خوبهای سرگرمکنندهاش بلکه از جنس «غرب وحشی وحشی» (۱۹۹۹). فیلم نامزد دو جایزهی تمشک طلایی شد و جاش برولین خوششانس بود که کارنامهی هنریاش با این فیلم به پایان نرسید.
۱۰- کلاغ: شهر فرشتگان (The Crow: City of Angels)
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- کارگردان: تیم پوپ
- بازیگران: وینسنت پرز، میا کرشنر، ریچارد بروکس، ایگی پاپ، توی ترانگ، توماس جین، ایان دوری، تریسی الیس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۱ از ۱۰۰
«کلاغ» (۱۹۹۴) با مرگ ناگهانی براندون لی به یک تراژدی تبدیل شد اما در گیشه موفق بود و استودیوی میرامکس تصمیم گرفت تا با حفظ احترام و جایگاه لی فقید، قسمت دوم آن را تولید کند. آنها برای ساخت فیلم به سراغ تیم پوپ – یک فیلمساز تازهوارد که تنها چند فیلم کوتاه در کارنامه داشت – رفتند و این انتخاب چندان بدی به حساب نمیآمد. پوپ ایدههای خلاقانهای داشت و تصمیم گرفت تا یک اثر کاملا متفاوت در مدح سوگواری و فقدان بسازد اما تهیهکنندگان در نهایت تصمیم گرفتند تا بدون اجازهی او، فیلم را تدوین دوباره و به قسمت اول نزدیک کنند. نتیجه، یک فیلم ۸۴ دقیقهای بیسروته بود که هیچ شباهتی به ساختهی تیم پوپ نداشت.
نکتهی غمانگیز در رابطه با کلاغ: شهر فرشتگان این است که اگر تهیهکنندگان دخالت نمیکردند و همان نسخهی ۱۶۰ دقیقهای اصلی اکران میشد، میتوانست به یک فیلم منحصربهفرد تبدیل شود. تیم پوپ و نویسنده، دیوید اس گویر پس از این اتفاقات اعلام کردند که فیلم را به رسمیت نمیشناسند و نمیخواهند نام آنها در کنار شهر فرشتگان بیاید.
۹- الکترا (Elektra)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: راب بومن
- بازیگران: جنیفر گارنر، گوران ویسنجیک، کریستن پراوت، ترنس استامپ، ویل یان لی، کری هیرویوکی تاگاوا، باب ساپ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۱ از ۱۰۰
«دردویل» (۲۰۰۳) فیلم بدی بود و در آن روزها منتقدان این سوال را میپرسیدند که آیا از این هم بدتر میشود؟ دو سال بعد، الکترا پاسخ این سوال را داد، یک فیلم به مراتب بدتر. جنیفر گارنر مقصر نیست، او همهی تلاش خود را کرده است تا به یک قهرمان اکشن قابلقبول تبدیل شود اما این نسخهی فرعی دردویل، جسدی است که با هیچ دارو یا جادویی احیا نمیشود.
راب بومن، شخصیت الکترا را درست به کار نگرفته است و یک شخصیت خنثی ارائه میدهد که هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد و گارنر هم در مبارزه با یک فیلمنامهی ضعیف شکست میخورد. بومن البته انتظار این واکنشهای منفی از سوی منتقدان و طرفداران را نداشت و فکر میکرد که فیلم راضیکنندهای ساخته است. او بعدها ضعفهای ساختهاش را پذیرفت و به این نکته اشاره داشت که «اگر نمیتوانید بازخوردهای منفی را مدیریت کنید، بهتر است در این صنعت نباشید». بومن از زمان الکترا تا به امروز فیلم دیگری نساخته است.
۸- سوپرمن ۴: در جستجوی صلح (Superman IV: The Quest for Peace)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- کارگردان: سیدنی جی. فیوری
- بازیگران: کریستوفر ریو، جین هکمن، جکی کوپر، مارک مککلور، جان کرایر، سام وانامیکر، ماریل همینگوی، مارگو کیدر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰ از ۱۰۰
وقتی به فیلمهای ابرقهرمانی کلاسیک میرسیم، «سوپرمن» (۱۹۷۸) ساختهی ریچارد دانر و دنبالههای آن جایگاه ویژهای دارند. سوپرمن در آن دوران، پرخرجترین فیلم تاریخ بود (بودجهی ۵۵ میلیون دلاری) و به موفقیت تجاری خیرهکنندهای رسید و به منبع الهام آثار مهم ژانر تبدیل شد. قسمت سوم ضعفهای مشخصی دارد اما قسمت چهارم یکی از بدترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ است.
تنها مدتی کوتاه پیش از آغاز رسمی مراحل فیلمبرداری، شرکت گروه کانن (سرمایهگذار فیلم) با بحران مالی شدید روبهرو شد و بودجهی فیلم کاهش نجومی پیدا کرد و پس از بازخوردهای کاملا منفی نمایش اولیهی فیلم، تهیهکنندگان تصمیم گرفتند تا فیلم را ۴۰ دقیقه کوتاه کنند تا همان داستانهای فرعی نسبتا جذاب هم حذف شوند. در جستجوی صلح شانسی برای موفقیت نداشت و همهی دستاندرکاران این مسئله را میدانستند. سوپرمن ۴ البته چند نکتهی مثبت هم دارد: ناخواسته به یک فیلم کمدی تبدیل شده است و جین هکمن (بازیگر نقش لکس لوتر)، احتمالا میدانست که امیدی به این فیلم نیست و به عمد بد بازی میکند.
۷- چهار شگفتانگیز (Fantastic Four)
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- کارگردان: جاش ترانک
- بازیگران: مایلز تلر، کیت مارا، مایکل بی.جردن، جیمی بل، توبی کبل، تیم بلیک نلسون، رج ئی. کثی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹ از ۱۰۰
دربارهی چهار شگفتانگیز چه میتوان گفت؟ فیلمی که شرکت فاکس به اجبار ساخت تا حق امتیاز این فرانچایز را حفظ کند. آنها یک استعداد نوظهور را برای کارگردانی اثر انتخاب کردند؛ جاش ترنک که با «تاریخچه» (۲۰۱۲) موردتوجه قرار گرفته بود، گزینهی مناسبی به نظر میرسد اما این فیلمساز که تجربهی ساخت یک فیلم بلاکباستری بزرگ را نداشت، زیر فشار نتوانست عملکرد درستی داشته باشد و رفتارهای نامناسبی از خود نشان داد (بدرفتاری با اعضای تیم، عدم مشورت و انتخابهای اشتباه). استودیو هم در ادامه وارد میدان شد و در پروسهی تولید فیلم دخالت کرد. به همین دلایل است که نسخهی نهایی فیلم نیمهکاره و نصفهنیمه به نظر میرسد.
چهار شگفتانگیز ضعفهای فراوانی دارد که اشاره به همهی آنها در یک مقالهی کوتاه نمیگنجد اما شاید کلاهگیس بلوند مصنوعی کیت مارا به تنهایی کافی باشد تا شما را رنج دهد. این ساختهی جاش ترانک عملکرد تراژیکی در گیشه داشت تا فاکس علاقهای به ساخت دنبالهی آن نداشته باشد و حاضر شود تا مجموعه را به مارول بازگرداند. البته که دیزنی مدتی بعد فاکس را خریداری کرد تا حق امتیاز چهار شگفتانگیز در اختیار صاحب اصلیاش مارول قرار بگیرد.
۶- سوپرگرل (Supergirl)
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- کارگردان: جیننات وارک
- بازیگران: هلن اسلیتر، فی داناوی، پیتر اوتول، هارت بوچنر، میا فارو، برندا واکارو، پیتر کوک، سایمون وارد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸ از ۱۰۰
یک انتقاد رایج از فیلمها این است که شخصیتهای زن سینمایی اغلب شباهتی به زنان واقعی ندارند زیرا نویسندگان مرد نمیتوانند آنها را درست بنویسند. این مسئله همیشه صدق نمیکند اما اگر قرار باشد یک فیلم را بهعنوان نمونه مثال بزنیم، سوپرگرل است. دههها پیش از آن که این شخصیت محبوب با یک مجموعهی تلویزیونی نسبتا خوب به رستگاری برسد، ما این ساختهی جیننات وارک را داشتیم که در آن، زنان به خاطر مردان جذاب سرگرم مشاجره و مجادله هستند! این نوع نگاهِ اهانتآمیز ۲۰ سال بعد در «زن گربهای» نیز رویت شد.
هفت سال پس از کسب جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن، مشخص نیست که فی داناوی در این فیلم بلاکباستری مقهور چه میکند. متاسفانه فیلم بهحدی کشدار و طولانی است (۱۲۴ دقیقه) که حتی نمیتوان آن را بهعنوان یک اثر نازل سرگرمکننده پیشنهاد کرد؛ البته اگر از کسانی هستید که به دلایل نامشخص میخواهند فیلمهای آزاردهنده تماشا کنند، سوپرگرل میتواند راضیکننده باشد.
۵- زن گربهای (Catwoman)
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- کارگردان: پیتوف
- بازیگران: هلی بری، بنجامین برت، شارون استون، لمبرت ویلسون، فرانسیس کونروی، الکس بورستین، مایکل ماسی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸ از ۱۰۰
سکانس شرمآور بسکتبال، کرم پوست شیطانی، جلوههای ویژهی سخیف که کیفیتش از سریالهای تلویزیونی وقت ضعیفتر بود، فیلمنامهی بلاتکلیف و بازیگران غافل از همهچیز، پروندهی جرایم زن گربهای هنگامی سنگینتر میشود که به یاد میآوریم تنها سه هفته پس از «مرد عنکبوتی ۲» روی پرده رفت.
هلی بری که نامزد جایزهی تمشک طلایی شده بود، شجاعانه به این مراسم رفت و این جایزه را شخصا دریافت کرد و گفت که این فیلم «بیارزش و یک تکه زباله» است (آنهم در حالی که جایزهی اسکارش را در دست داشت!). منتقد مشهور، راجر ایبرت در نقد فیلم نوشته است: «این فیلم چنان بد است که احساس میکنید سازندگانش حتی یک بار هم آن را تماشا نکردهاند».
۴- پلیس آهنی ۳ (RoboCop 3)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کارگردان: فرد دکر
- بازیگران: رابرت جان بورک، نانسی آلن، ریپ تورن، جیل هنسی، سی.سی.اچ. پاوندر، جان کسل، استیون روت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶ از ۱۰۰
«پلیس آهنی» (۱۹۸۷) به کارگردانی پل ورهوفن یک شاهکار است و قصهی افسر پلیس جوانی به نام الکس مورفی (پیتر ولر) را روایت میکند که به شکل بیرحمانهای به قتل میرسد اما به عنوان یک سایبورگ احیا میشود تا قانون را به شکل کارآمدتری اجرا کند و جنایتها را کاهش دهد. از هر زاویه به این فیلم بنگرید، حرفهای زیادی برای گفتن دارد: بهعنوان یک اثر علمی-تخیلی، سایبرپانکی، یک اکشن سیاه و حتی یک اثر انتقادی و هجوآمیز.
قسمت دوم (۱۹۹۰) اگرچه فاصلهی معناداری با نسخهی اصلی داشت، در مجموع سرگرمکننده بود اما با قسمت سوم، این مجموعه سقوط آزاد را تجربه کرد و پروندهاش بسته شد. این فیلم سفاهتآمیز و سطحی با درجهی سنی پیجی (فاقد سکانسهای خشن) به نمایش درآمد و یک پلیس آهنی پرنده هم دارد! خوشبختانه پیتر ولر در فیلم به ایفای نقش نپرداخته است تا میراث وی پایدار باقی بماند.
۳- پسر ماسک (Son of the Mask)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: لارنس گاترمن
- بازیگران: جیمی کندی، الن کامینگ، ترایلور هاوارد، استیون رایت، کل پن، باب هاسکینز، بن استاین، مگدا زوبانسکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۲.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶ از ۱۰۰
وقتی به ماسک میرسیم، یک قانون نانوشته وجود دارد: شما هرگز بدون جیم کری به سراغ آن نمیروید. «ماسک» (۱۹۹۴) در دورهی اکران به یک پدیدهی جهانی تبدیل شد و با بودجه ۲۳ میلیون دلاری به فروش ۳۵۱ میلیون دلاری رسید. قابل انتظار بود که دیر یا زود، قسمت دیگری از ماسک تولید شود. این اتفاق یک دههی بعد به بدترین شکل ممکن رخ داد و باید خشنود باشیم که حداقل جیم کری در این فاجعه سهیم نبود.
در این نسخهی غیرضروری و سطح پایین، سازندگان، قهرمان قصه را به یک احمق تمامعیار تبدیل کردهاند که به شخصیت شکستخورده اما دوستداشتنی استنلی (جیم کری) در نسخهی اصلی شباهتی ندارد. کیفیت جلوههای ویژه افتضاح است (با نسخهی اصلی مقایسه شود که نامزد جایزهی اسکار هم شد) و تعدادی از بیمزهترین دیالوگهای چند دههی اخیر را هم میشنوید. این فیلم ناامیدکننده به یک شکست تجاری بزرگ نیز تبدیل شد که البته کاملا سزاوار آن بود.
۲- زوم (Zoom)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: پیتر هویت
- بازیگران: تیم آلن، کورتنی کاکس، چوی چیس، ریپ تورن، کوین زیگرز، اسپنسر برسلین، کیت مارا، رایان نیومن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴ از ۱۰۰
تیم آلن در پروژهای که مناسب سبک بازیگریاش باشد، میدرخشد؛ فیلم «ماجراجویی کهکشانی» (۱۹۹۹) اثباتی بر این ادعا است و نقشآفرینی بامزهی آلن را باید تحسین کرد اما در فیلم بیسروتهی همچون زوم، این بازیگر کهنهکار و ستارهای همچون کورتنی کاکس هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند. در اواسط فیلم حتی متوجه میشوید که آنها اصلا حوصلهی بازیگری هم ندارند. البته هیچکس نمیتوانست این اثر تقلیدی درجهچهار از مجموعهی «مردان ایکس» را نجات دهد.
جلوههای ویژهی زوم بهحدی بد است که گویی پیتر هویت بهصورت هدفمند تلاش کرده تا آنها را بیکیفیت عرضه کند و مشخص نیست که بودجهی ۷۵ میلیون دلاری فیلم دقیقا صرف چه چیزی شده است. فیلمنامهی قابلپیشبینی، شخصیتهای تکبعدی، طنز ناکارآمد و ریتم کند اثر از دیگر دلایلی است که زوم را یکی از بدترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ میدانیم.
- ۷۵ فیلم ابرقهرمانی برتر تاریخ سینما بر اساس نظر منتقدان
- ۱۰ فیلم ابرقهرمانی برتر برای کسانی که این ژانر را دوست ندارند
۱- مکس استیل (Max Steel)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- کارگردان: استوارت هندلر
- بازیگران: بن وینچل، ماریا بلو، جاش برنر، اندی گارسیا، آنا ویافانیه، مایک دویل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۰ از ۱۰۰
هیچچیز بدتر از یک فیلم ابرقهرمانی نیست که نمیداند میخواهد چه چیزی باشد؛ فارغ از کیفیت ساخت پایین، مکس استیل با ایدههای احمقانه و توهینآمیزش پایین باعث میشود تا بتمن و رابین همانند «خون به پا خواهد شد» (۲۰۰۷) به نظر برسد! نوجوانی به نام مکس (بن وینچل) متوجه میشود که بدنش میتواند قویترین انرژی کهکشان را تولید کند و استیل (جاش برنر) یک موجود فضایی است که میخواهد از این انرژی استفاده کند. نتیجهی ترکیب این دو، ابرقهرمان قدرتمندی به نام مکس استیل است که باعث میشود از شدت هیجان بیهوش شوید.
تنها نکتهی مثبت این ساختهی استوارت هندلر، بازی قابلتحمل ماریا بلو است اما حتی او هم نمیتواند این فیلم کابوسوار را نجات دهد. در حالی که آثاری همچون زن گربهای و بتمن و رابین از شدت بد بودن به آثاری سرگرمکننده تبدیل شدهاند، مکس استیل شما را به افسردگی فلسفی دچار میکند و احتمالا در هنگام تماشای آن تصمیم خواهید گرفت که وقت گرانبهای خود را صرف چیزهای بهتری در زندگی کنید.
منبع: Collider