به نقل از دیجیکالا:
درست است که شخصیتهای منفی و منفور محبوب نیستند اما بخشی از ادبیات جهان را تشکیل دادهاند و گاهی بیش از شخصیتهای دیگر دیده میشوند. آنها به دلیل آزار دادن روان و ایجاد چالش در ذهن مخاطبان ماندگارند. در این مطلب با منفورترین شخصیتهای ادبیات جهان آشنا میشوید.
۱- کلارا استکهاوس در رمان «خطاکار» نوشتهی پاتریشیا هایاسمیت
کلارا همسر زیبا اما روانرنجور والتر استکهاوس وکیلی خوشاخلاق است. او با منزوی کردن شوهرش، فراری دادن دوستاناش، وابسته کردناش به الکل، بچهدار نشدن و سختگیری نسبت به مادرش زندگی وکیل درستکار و مردمدار را نابود میکند. کلارا یکی از مشهورترین شخصیتهای منفی رمانهای پلیسی جهان است.
۲- بقیهی بچهها در رمان چارلی و کارخانهی شکلاتسازی نوشتهی رولد دال
یکی از روشهای معرفی قهرمان قصه در ادبیات کودک و نوجوان منفور کردن بقیهی شخصیتها است. اومپا لومپاس، یکی از شخصیتهای رمان چارلی و کارخانهی شکلاتسازی به خوبی شرارتهای رقبای چارلی را شرح میدهد: «وروکا سالت بیرحمی کوچک است. آگوستوس گلوپ به طرز غریبی پست است و ویولت بیورگارد کوچولویی نفرتانگیز است. مایک تیوی چشم مربعی کمتر از بقیه عوضی است.»
۳- اوریا هیپ در رمان «دیوید کاپرفیلد» نوشتهی چارلز دیکنز
اوریا هیپ کارمندی وظیفهنشناس، علاف، بیحوصله و ریاکار، به قدری متواضع است که حس دوستی را از بین میبرد. او با رذالت زیاد رئیس و شریک ناتوان و بیمارش را به الکل وابسته کرده و ثروتاش را به چنگ میآورد. اوریا هیپ از معدود شخصیتهای ادبیات جهان است که نامش شخصیتی بدخواه و نفرتانگیز را به ذهن متبادر میکند.
۴- میلدرد راجرز در رمان «پایبندیهای انسانی» نوشتهی سامرست موآم
فیلیپ کری پسربچهای حساس، یتیم و معلول که جای خالی عشق و حمایت را حس کرده تحصیل را ول کرده به هایدلبرگ و پاریس سفر میکند. در پایتخت فرانسه رویای هنرمند شدن در ذهن فیلیپ جان میگیرد. اما بعد از روبرو شدن با واقعیتها به لندن برمیگردد و میلدرد راجرز پیشخدمتی جوان را استخدام میکند و عاشقاش میشود. میلدرد زنی خودخواه و رذل است که عشق مرد جوان را به چیزی نمیگیرد و تحقیرش میکند.
۵- ادوارد کازابون در رمان «میدلمارچ» نوشتهی جورج الیوت
مدتها پیش از اینکه مفهوم فمینیسم به ذهن آدمها متبادر شود، ادوارد کازابون، یکی از شخصیتهای رمان «میدلمارچ» نوشتهی جورج الیوت تهدیدی برای جاهطلبی زنان بود. او جد قرن نوزدهمی شخصیتهایی است که زنان جوان را «خشخاش» صدا میکردند. کازابون به قدری نسبت به همسر جوانش دوروتیا حسادت میکند که نقشهی انتقام از او را پس از مرگش میکشد. کازابون شخصیتی بداخلاق، کسلکننده و غیرقابل تحمل است.
۶- آلیستر رابرتسون در رمان «گریه» اثر هلن فیتزجرالد
آلیستر کارشناس روابط عمومی آدم ظالم و بیرحمی است که در کار و زندگی شخصی با همکاران و همسرش جوآنا مشکل دارد. فیتزجرالد نویسندهی جوان استرالیایی که عاشق شخصیتهای منفی و حقیر و به دردسر انداختن شخصیتهای دوستداشتنی است، معتقد است: «تابهحال شخصیتی به حقارت و پستی آلیستر رابرتسون خلق نکردهام. او غیرقابل تحمل و رذل است.»
۷- تروخیو در رمان «سوربز» نوشتهی ماریو بارگاس یوسا
تروخیو یکی از شخصیتهای اصلی رمان «سوربز» بر اساس شخصیت رافائل تروخیو دیکتاور دومنیکن خلق شده است. او شخصیتی پلید است که خوانندگان رمان از او بیزارند. این شخصیت به شیوهای حیوانی به لذتهای جنسی اهمیت میدهد. در عین حال از این روش برای کنترل اطرافیاناش بهره میبرد. او با تعرض به ناموس دولتمردان از آنها باج میگیرد. هیچکس جرات شکایت کردن ندارد. اگر کسی اعتراض کند کنار گذاشته شده و کشته میشود.
منبع:theguardian