بازیگر «آژانس شیشهای» به جریان خواستگاری رفتنش پرداخت و گفت: هر کجا میرفتیم، به ما زن نمیدادند. میگفتند شما به جبهه میروید و زنده بر نمیگردید.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان اصغر نقیزاده، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه «جعبه سیاه» شبکه افق درباره ماجرای زن گرفتنش گفت: سال ۱۳۶۳، ۳۰ هزار تومان دادم، زن گرفتم. آن موقع یک دختر به ما دادند، با ۳۲ دندان سالم و دو نیسان اثاث. البته دلار ۶۳ تک تومانی بود. ما با همسرمان عقد کردیم و بعد عازم جبهه شدیم.
نقیزاده درباره تعداد دفعات خواستگاری رفتنش توضیح داد: پیش از این، بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳، ۱۲ بار خواستگاری رفته بودم. البته هنوز تا لقب پدر خواستگاری ایران فاصله دارم. چون بیشتر از من هم بودهاند. هر کجا میرفتیم، به ما زن نمیدادند. میگفتند، چون شما به جبهه میروید، زنده بر نمیگردید.
بازیگر «آژانس شیشهای» در پاسخ به این سوال که شما هم این اطمینان را به خانواده همسرتان دادید، که جایی میروید که اتفاقی برایتان نیفتد، گفت: خیر، دو ماه در جزیره مجنون بودیم، که به گفته آقای رحیم صفوی عراق فقط یک میلیون و ۳۰۰ هزار توپ و خمپاره در آنجا ریخت، که در اثر خمپارهها ریههایم اوراق شده است.
وی خطاب به امیر عضد گفت: میدانی زن پا به ماه یعنی چه؟ یعنی همه باید آمادهباش باشند. هر لحظه ممکن است وضعیت اضطراری شود و به بیمارستان بروی و کات بچّه به دنیا بیاید. در سال ۱۳۶۵ این شرایط برایم افتاد. اما از جبهه با من تماس گرفتند، که به دوکوهه بروم؛ آنجا بود که خانمم را با آن وضع رها کردم و رفتم.
نقیزاده ادامه داد: یک ماه آنجا بودم، تا اینکه به تهران تماس گرفتم. مادر خانمم و خانمم پشت تلفن به من گفتند به تهران بیا تا بچّه به دنیا بیاید، بعد برو. من به تهران رفتم. ۶۵۰۰ تومان هزینه بیمارستان شد. من هم پول نداشتم بدهم. به اداره آموزش و پرورش رفتم و درخواست وام دادم. رئیس اداره رفاهی گفت شما در نوبت میمانی، که من گفتم همسر و فرزندم در بیمارستان هستند. پیش رئیس منطقه رفتم و جریان را گفتم. او هم به اداره رفاهی زنگ زد و گفت فلان فلان شده زن و بچّهاش بیمارستان هستند. ۴۰۰۰ تومن به من دادند، ۲۵۰۰ تومان هم خودم داشتم، هزینه را پرداخت کردم و بچّهام را گرفتم و دوباره به منطقه برگشتم.
این بازیگر سینما با بیان اینکه من از زنم میترسم، ولی زنم از سوسک میترسد، گفت: ببین سوسک چیه! مردی که از زنش نترسد، بنظرم مرد زندگی نیست. هر کسی هم میگوید من نمیترسم، باید دید کارت پولش دست چه کسی است. یکی از علتهای سکته آقایان خرید خانمهاست، که هی پیامکش میآید و باعث ایجاد ناراحتی قلبی میشود!