به نقل از دیجیکالا:
برخی از افراد وقتی اصطلاح «اختلال دوقطبی» (Bipolar disorder) را میشنوند، فکر میکنند که به معنای نوسانات خلقی ناگهانی است. البته تا حدی درست فکر میکنند. در واقع درست است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دورههای پرانرژی و همچنین دورههای خستگی و افسردگی را پشت سر میگذارند. اما اینها نوسانات خلقی معمولی و ساده نیستند. فراز و نشیبهای اختلال دوقطبی معمولاً روزها یا هفتهها طول میکشد.
اختلال دوقطبی یک بیماری جدی سلامت روان است که بسیاری از مردم دربارهی آن شنیدهاند اما کمتر کسی به طور کامل ابعاد مختلف آن را درک میکند. افسانهها و کلیشهها در مورد اختلال دوقطبی فراوان است و میتوانند زندگی با این بیماری را برای افراد مبتلا و عزیزانشان سختتر کنند. از سوی دیگر دانستن حقیقت در مورد اختلال دوقطبی میتواند زندگی این عزیزان و نزدیکانشان را نجات دهد. در حالی که امروزه رسانهها در به تصویر کشیدن اختلال دوقطبی، فعالیت گستردهتر و بهتری نسبت به گذشته انجام میدهند، اما هنوز تصورات نادرست زیادی در مورد درک این اختلال خلقی وجود دارد.
همهی ما در طول یک سال، فراز و نشیبهایی را تجربه میکنیم، اما برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، این فراز و نشیبها بسیار شدیدتر هستند؛ از اوج شیدایی گرفته تا اعماق تاریک افسردگی. برخلاف نوسانات خلقی معمولی که به سرعت از بین میروند، اختلال دوقطبی دارای چرخهها یا دورههایی است که از هفتهها تا ماهها طول میکشد. از آنجایی که اختلال دوقطبی اغلب بدون درمان بدتر میشود، یادگیری علائم درست آن برای کاهش انگ و تشویق افراد به جستجوی کمک ضروری است.
در ادامهی این مطلب، ۲۱ باور نادرست رایج در مورد اختلال دوقطبی به همراه حقایقی که همه باید در مورد این اختلال بدانند آمده است. با ما همراه باشید.
۲۱ حقیقت جالب در مورد «اختلال دوقطبی»
باور نادرست ۱؛ اختلال دوقطبی، پدیدهای نادر است
واقعیت: اختلال دوقطبی شایعتر از آن چیزی است که فکر میکنید: تنها ۲.۸ درصد از بزرگسالان جهان در سال گذشته اختلال دوقطبی را تجربه کردهاند.
محققان یک علت واحد برای ابتلا به اختلال دوقطبی کشف نکرده اند. در حال حاضر، آنها معتقدند چندین عامل ممکن است خطر ابتلا به اختلال دوقطبی را افزایش دهد:
- ابتلای یکی از بستگان درجهی یک (یکی از والدین یا خواهر و برادر) به اختلال دوقطبی
- دورههای استرس طولانی مدت و شدید، مانند مرگ یکی از عزیزان، آزار عاطفی دوران کودکی یا رویدادهای آسیبزای دیگر
- وجود برخی سیگنالهای شیمیایی خاص در مغز
- بیماریهای همراه مانند سندرم روده تحریکپذیر و آسم، که ممکن است به پاتوفیزیولوژی التهابی مشترک اختلالات اشاره کند.
- سوء استفاده از الکل/مواد مخدر
باور نادرست ۲؛ تنها یک نوع اختلال دوقطبی وجود دارد
واقعیت: طبق راهنمای تشخیصی و آماری (DSM-5)، هفت نوع اختلال دوقطبی وجود دارد:
- اختلال دوقطبی نوع ۱؛ دارای حداقل یک اپیزود شیدایی است.
- اختلال دو قطبی نوع ۲؛ دارای حداقل یک اپیزود شیدایی است.
- اختلال سیکلوتیمیک؛ علائم هیپومانیک و افسردگی را در چرخههای سریع نشان میدهد.
- اختلال دوقطبی مرتبط با مواد/داروها
- اختلال دوقطبی مرتبط به مشکلات پزشکی دیگر
- سایر اختلالات دوقطبی مشخص شده
- اختلال دوقطبی نامشخص
باور نادرست ۳؛ افراد مبتلا به اختلال دوقطبی صرفا دمدمیمزاج هستند
اختلال دوقطبی اغلب با سایر بیماریها مانند اختلال افسردگی اساسی یا اسکیزوفرنی اشتباه گرفته میشود.
واقعیت: فراز و نشیبهای شدید اختلال دوقطبی با نوسانات خلقی یا دمدمیمزاج بودن تفاوت زیادی دارد. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تغییرات شدیدی را در سطح انرژی، میزان فعالیتها و خواب خود تجربه میکنند.
در حالی که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی فراز و نشیبهای شدید را تجربه میکنند، این نوسانات با نوسانات خلقی که همه ما تجربه میکنیم بسیار متفاوت است. خوشحالی از خواب بیدار شدن، خستگی و عصبانیت در ظهر و داشتن یک عصر خوب که باعث میشود دوباره احساس شادی کنید، به این معنی نیست که شما مبتلا به اختلال دوقطبی هستید. مهم نیست که چند بار این اتفاق برای شما میافتد. حتی تشخیص اختلال دوقطبی با چرخهی سریع به چندین روز متوالی از علائم شیدایی/هیپومانی نیاز دارد، نه فقط چند ساعت.
در واقع برای تشخیص این اختلال پزشکان به دنبال گروههایی از علائم هستند، نه فقط تغییرات احساسی. فراز و نشیب شدید خلقی مشخصه اختلال دوقطبی شدید است، این اتفاق اغلب خارج از زمینه رخ میدهد و برای مدت زمان طولانی ادامه دارد. این تجربه میتواند ناتوان کننده باشد و اغلب نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارد.
باور نادرست ۴؛ اختلال دوقطبی بیشتر حول محور شیدایی است
واقعیت: اختلال دوقطبی طیف گستردهای از اختلالات خلقی، از جمله مانیا، هیپومانیا و افسردگی را شامل میشود.
یک فرد باید حداقل یک دورهی شیدایی یا هیپومانیا را تجربه کرده باشد تا بتواند تشخیص اختلال دوقطبی را دریافت کند. با این حال، همه افراد مبتلا به اختلال دوقطبی علائم مشابهی را تجربه نمیکنند. اکثر آنها انواع مختلفی از علایم و با شدتهای متفاوت را تجربه میکنند.
بر اساس فرهنگ لغت روانشناسی APA، شیدایی حالتی از فعالیت بیش از حد، هیجان و تحریک روانی حرکتی است. این حالت خلق و خوی بسیار بالا میتواند منجر به اختلال شدید در زندگی روزمرهی فرد شود. شیدایی اغلب با بزرگنمایی، خوشبینی بیش از حد یا اختلال در قضاوت همراه است. شیدایی همچنین میتواند دارای علائم روانپریشی مانند توهم یا هذیان باشد، که میتواند باعث احساس جدایی از واقعیت شود.
هیپومانیا شکل کمتر شدید شیدایی است که با افزایش انرژی، فعالیت و خلق و خوی همراه است.
افسردگی حالتی است که حول محور خلق و خوی ضعیف و مداوم و کاهش سطح انرژی و میزان فعالیتها تعریف میشود. هنگامی که هر یک از این حالات برای مدت زمان مشخصی وجود داشته باشد، به آنها یک اپیزود میگویند.
این غیرمعمول نیست که افراد هر دو علائم شیدایی/هیپومانی و افسردگی را در یک اپیزود تجربه کنند. این به عنوان یک اپیزود با ویژگیهای ترکیبی شناخته میشود. افرادی که اپیزودی با ویژگیهای متفاوت را تجربه میکنند، میتوانند عمیقاً غمگین، پوچ یا ناامید شوند، در حالی که در عین حال، بسیار پرانرژی هستند.
باور نادرست ۵؛ حالت شیدایی سرگرم کننده و هیجانانگیز است
واقعیت: وقتی افراد شیدایی را تجربه میکنند، ممکن است احساس خوبی داشته باشند، انرژی زیادی داشته باشند و برای مدت طولانی نتوانند بخوابند. اگرچه این حالت ممکن است جذاب به نظر برسد، شیدایی همچنین میتواند یک تجربه بسیار ناخوشایند باشد که با تحریک پذیری، بیقراری و احساس خارج از کنترل بودن مشخص میشود.
اگرچه ممکن است برای افراد مبتلا به دوقطبی، افزایش سطح انرژی حالت شیدایی جذاب باشد. به خصوص اگر بعد از یک دوره افسردگی رخ دهد. اما این حالت سرخوشی به هیچ وجه قابل کنترل نیست و متوقف نمیشود. در واقع در حالت شیدایی خلق و خوی میتواند به سرعت تحریکپذیر شود، رفتار غیرقابل پیش بینیتر میشود و قضاوتها بیشتر مختل میشوند. در طول دورههای شیدایی، افراد اغلب به صورت تکانشی رفتار میکنند. این مسأله منجر به تصمیمات بیپروا و پذیرش خطرات غیرعادی میشود که میتواند عواقب وحشتناکی برای روابط، شغل، وضعیت مالی یا سلامتی افراد داشته باشد.
در طول یک دورهی شیدایی، افراد ممکن است کارهای خطرناک جدی انجام دهند و اقداماتی را انجام دهند که معمولاً انجام نمیدهند. متأسفانه، اینها معمولاً اثرات مخربی دارند و عواقبی را برجای میگذارند که ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد تا بهبودی حاصل شود. گاهی اوقات شیدایی با علائم روانپریشی مانند شنیدن یا دیدن چیزهایی همراه است که میتواند گیج کننده و استرسزا باشد.
باور نادرست ۶؛ زمانی که اختلال دوقطبی تحت کنترل باشد، افراد میتوانند مصرف داروهای خود را متوقف کنند
واقعیت: مصرف دارو برای اختلال دوقطبی به صورت پیشگیرانه عمل میکند و به افراد کمک میکند تا از دورههای شیدایی یا افسردگی آینده جلوگیری کنند. همیشه قبل از شروع یا قطع هر داروی جدید با پزشک خود مشورت کنید.
در حالی که دارو درمانی خط اول درمان اختلال دوقطبی است، درمانهای روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری، درمان متمرکز بر خانواده و درمان بین فردی نشان دادهاند که به کاهش علائم و خطر دورههای بعدی کمک میکنند. ترکیبی از رواندرمانی و دارو به طور گستردهای به عنوان موثرترین و ماندگارترین شیوهی درمان در نظر گرفته میشود. کارشناسان همچنین راهبردهای خودیاری از جمله آموزش، بهداشت خواب، نظارت بر علائم، مدیتیشن و حفظ حمایت اجتماعی خوب را توصیه میکنند.
باور نادرست ۷؛ فراز و نشیبهای خلقی اختلال دوقطبی در چرخههای منظم اتفاق میافتد
اختلال دوقطبی، که قبلاً افسردگی شیدایی نامیده میشد، بسیار آشفتهتر و غیرقابل پیش بینیتر از آن است که بتوان نظمی برای آن قائل شد.
برخی از افراد همزمان علائم شیدایی و افسردگی را دارند. به عنوان مثال، آنها ممکن است احساس غمگینی و ناامیدی کنند، اما در عین حال پرانرژی باشند. در واقع، این علائم در هیچ نوع الگوی منظمی رخ نمیدهد. برای برخی دیگر از افراد، علائم فقط یک یا دو بار در سال ظاهر میشود.
باور نادرست ۸؛ برای تشخیص اختلال دوقطبی میتوانید یک آزمایش انجام دهید
هیچ آزمایشی وجود ندارد که به طور قطع نشان دهد که شما مبتلا به اختلال دوقطبی هستید. برای تشخیص اینکه آیا به آن مبتلا هستید، پزشک ممکن است در مورد علائم و سوابق پزشکی شما بپرسد و یک معاینهی فیزیکی انجام دهد. آنها ممکن است چند آزمایش مختلف برای رد سایر شرایطی که میتوانند باعث بروز علائم مشابه شوند انجام دهند.
قبل از تشخیص، پزشک شما ممکن است بررسی کند که آیا علائم شما با همان الگوی ذکر شده در کتابچهی راهنمای ویژه روانپزشکان به نام (DSM-5) یا «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» مطابقت دارد یا خیر.
باور نادرست ۹؛ هیچ راهی برای درمان قطعی اختلال دوقطبی وجود ندارد
حقیقت این است که شما بیش از یک راه برای مدیریت این بیماری دارید. داروها میتوانند بسیار خوب عمل کنند. پزشک ممکن است داروهایی مانند موارد زیر را برای شما تجویز کند:
- تثبیت کنندههای خلق و خو
- داروهای ضدافسردگی
- داروهای ضدشیدایی
روان درمانی همچنین میتواند به شما کمک کند تا علائم خود را کنترل کنید. شما یاد خواهید گرفت که چگونه:
- از محرکها اجتناب کنید
- در صورت نیاز پشتیبانی و کمک بگیرید
- زمانی که علائم شما ممکن است بدتر شود، متوجه شوید
باور نادرست ۱۰؛ بچهها به اختلال دوقطبی مبتلا نمیشوند
این اختلال فقط برای بزرگسالان اتفاق نمیافتد. در کودکان و نوجوانان نیز ظاهر میشود.
اگر کودک شما مبتلا به اختلال دوقطبی باشد، ممکن است این اختلال در کنار سایر شرایط سلامت روان مانند ADHD ظاهر شود که میتواند تشخیص آن را سخت کند.
اگر کودک یا نوجوان شما مبتلا به اختلال دوقطبی باشد، پزشک احتمالاً آن را به روشهایی مشابه درمان بزرگسالان درمان میکند. کودک شما ممکن است داروها و همچنین رواندرمانی را دریافت کند.
باور نادرست ۱۱؛ ژنها در بروز اختلال دوقطبی نقشی ندارند
این اختلال میتواند در قالب خانوادهها ایجاد شود. تحقیقات نشان میدهد که احتمال ابتلا به این بیماری در افرادی با ژنهای خاص بیشتر از دیگران است. اما ژنها تنها دلیل بروز اختلال دوقطبی نیستند. بسیاری از افرادی که به این بیماری مبتلا میشوند، سابقه خانوادگی آن را ندارند.
باور نادرست ۱۲؛ اگر اختلال دوقطبی دارید، دیگر مشکلات سلامت روان را نخواهید داشت
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به طور همزمان دارای سایر مشکلات سلامت روان هستند. موارد رایج عبارتاند از:
- اضطراب
- بیش فعالی
- سوء مصرف الکل یا مواد مخدر
- اختلالات اشتها
باور نادرست ۱۳؛ الکل و مواد مخدر در بروز اختلال دو قطبی نقشی ندارند
این مواد باعث بروز اختلال دوقطبی نمیشوند، اما میتوانند علائم آن را بدتر کنند. آنها همچنین میتوانند باعث عود علائم شوند و اگر اعتیاد به الکل دارید، میتواند درمان اختلال دوقطبی شما را دشوارتر کند.
باور نادرست ۱۴؛ استرس یک عامل تاثیرگذار بر روی اختلال دوقطبی نیست
رویدادهای استرسزا میتوانند باعث بروز اپیزودها یا علائم دوقطبی شوند. برای کاهش تنش، ممکن است بخواهید روشهای آرامسازی مانند یوگا، مدیتیشن یا تمرینهای تنفس عمیق را امتحان کنید.
باور نادرست ۱۵؛ اختلال دوقطبی فقط بر خلق و خوی شما تأثیر میگذارد
مسأله فراتر از خلق و خوی صرف است. علاوه بر نوسانات خلقی، اختلال دوقطبی میتواند بر همه چیز از سطح انرژی گرفته تا الگوهای خواب شما تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال، هنگامی که شما یک اپیزود از شیدایی دارید، ممکن است احتمال بیشتری داشته باشید:
- بیش از حد صحبت کنید
- ریسک کنید
- فوق العاده پرانرژی باشید
- کمتر بخوابید
هنگامی که یک اپیزود افسردگی دارید، ممکن است:
- وزنتان کاهش پیدا کند
- احساس خستگی یا کمبود انرژی کنید
- در تمرکز مشکل داشته باشید
باور نادرست ۱۶؛ افراد مبتلا به اختلال دو قطبی همیشه به مراقبتهای بیمارستانی نیاز دارند
بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال هرگز نیازی به بستری شدن در بیمارستان ندارند. علائم آنها میتواند خفیف و قابل کنترل باشد و گاهی اوقات قابل پیشگیری است.
باور نادرست ۱۷؛ افراد دو قطبی نمیتوانند شغل ثابتی داشته باشند
این مسأله درست نیست. افراد دو قطبی میتوانند مشاغل خود را حفظ کنند. افراد زیادی هستند که با این اختلال زندگی میکنند و شغلهایی به عنوان استاد، دانشمند و پزشک دارند. به عنوان مثال نویسنده و روانپزشک، کی ردفیلد جیمیسون، که در مورد نبرد خود با این اختلال زیاد نوشته است.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی میتوانند شغل خود را حفظ کنند، اگرچه برخی نیز باید برای نظارت بر افکار و خلق و خوی خود سخت تلاش کنند. اغلب اوقات کار میتواند به افراد حس ساختارمندی در زندگیشان بدهد، افسردگی را کاهش دهد و اعتماد به نفس آنها را افزایش دهد.
این تصور غلط وجود دارد که افراد دو قطبی نمیتوانند زندگی عادی و کاملی داشته باشند، و این درست نیست. آنها میتوانند کار کنند، خانواده داشته باشند و روابط بین فردی قوی داشته باشند.
باور نادرست ۱۸؛ دارو تنها گزینهی درمانی برای اختلال دوقطبی است
در حالی که دارو قطعا مفید است و ابزار مهمی در درمان اختلال دو قطبی است، رژیم غذایی، ورزش، خواب مناسب و روان درمانی نیز میتواند به کاهش علائم کمک کند.
برای افرادی که علائم خفیف دارند، ممکن است نیازی به دارو نداشته باشند. در شرایط شدیدتر، داروها معمولاً به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در میان دیگر روشها توصیه میشوند. هدف این است که بیمار در طول زمان خلقش تثبیت شود و حتی زمانی که احساس خوبی دارد به درمان ادامه دهد.
روان درمانی، مانند درمان شناختی رفتاری، میتواند به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی کمک کند تا یاد بگیرند که چگونه تفکر منفی را پردازش کنند، در مورد محرکهای شخصی و نحوهی اجتناب از آنها و عبور از آنها بیاموزند.
گروههای حمایتی نیز میتوانند مفید باشند و برای افرادی که مبتلا به افسردگی و اختلالات دو قطبی هستند، محلی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات، بحث در مورد مهارتهای مقابلهای و امید دادن باشند.
باور نادرست ۱۹؛ اختلال دوقطبی و خودکشی
مرحلهی افسردگی اختلال دو قطبی اغلب بسیار شدید است و خودکشی یک عامل خطرساز اصلی در این اپیزود است. در واقع، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی و سایر بیماریهای روانپزشکی در صورتعدم دریافت درمان مناسب، در معرض خطر بیشتری برای خودکشی هستند.
اگر شما یا شخصی که میشناسید در معرض خطر خودکشی است، فوراً از یک متخصص مراقبتهای سلامت روان کمک بگیرید یا با خط ملی پیشگیری از خودکشی تماس بگیرید تا با کسی که میتواند به شما یا آن شخص کمک کند ارتباط برقرار کنید.
باور نادرست ۲۰؛ اختلال دوقطبی فقط بر خلق و خو تأثیر میگذارد
واقعیت: درست است که اختلال دوقطبی باعث نوسانات خلقی شدید میشود، اما این تنها بخشی از این بیماری است.
وقتی افراد افسردگی شدید را تجربه میکنند، این اختلال عوارض جسمی بر بدن وارد میکند، و به همین ترتیب عوارض شدیدی با شیدایی همراه است. دورههای شیدایی میتواند باعث افزایش فعالیت یا انرژی و کاهش نیاز به خواب شود. و دورههای افسردگی میتواند باعث کاهش وزن و خستگی ناخواسته قابل توجه، کمبود انرژی و رفتارهای مبتنی بر خودکشی شود.
در واقع هر یک ازاین حالات میتواند به طور بالقوه شخصی را به آسیب رساندن به خود یا قرار دادن خود در مسیر آسیب سوق دهد. وقتی به شدت افسرده یا در حالت شیدایی هستید، به وضوح فکر نمیکنید و میتوانید به گونهای رفتار کنید که معمولاً نمیخواهید آنطور رفتار کنید. افراد حتی میتوانند دورههای روانپریشی همراه با افسردگی شدید یا شیدایی شدید داشته باشند.
روانپریشی زمانی اتفاق میافتد که فرد ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهد که اغلب با تفکر غیرعادی، هذیان، یا توهم و همچنین کاهش عملکرد مشهود است. بر اساس بررسیهای انجام شده، علائم ظاهری آن میتواند شامل تغییرات گفتاری باشد که به نظر میرسد که از نظر عاطفی کمرنگ یا غیرقابل بیان است، و فاقد انرژی است.
باور نادرست ۲۱؛ تشخیص اختلال دوقطبی آسان است
واقعیت: این غیرمعمول نیست که اختلال دوقطبی با یک بیماری دیگر اشتباه گرفته شود. به عنوان مثال، طبق بررسی منتشر شده در ژانویه ۲۰۲۱ در مجلهی بینالمللی اختلالات دوقطبی، اختلال دوقطبی اغلب به اشتباه به عنوان اختلال افسردگی اساسی (MDD) در زنان تشخیص داده میشود.
برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، دورههای افسردگی بیشتری نسبت به دورههای شیدایی دارند، که میتواند تشخیص را آسان کند. در بررسی ژانویه ۲۰۲۱، محققان خاطرنشان کردند که زنان مبتلا به اختلال دوقطبی در مقایسه با مردان بیشتر احتمال دارد که دورههای عمدتاً افسردگی را تجربه کنند.
علاوه بر این، اغلب درست است که بیماران برای علائم افسردگی بیشتر از پزشکان کمک میگیرند تا علائم شیدایی. بخشی از دلیل آن این است که وقتی فردی تازه شروع به حالت شیدایی میکند، ممکن است احساس بهره وری بیشتری داشته باشد، و بنابراین تصور آنها این است که هیچ مشکلی برای نیاز به دریافت کمک پزشکی را تجربه نمیکنند.
پزشکان هر کسی را که برای افسردگی به دنبال کمک است تشویق میکنند که اگر هر یک از موارد زیر را تجربه کردهاند، که میتواند نشانههای دورههای شیدایی باشد، به متخصص بهداشت روان اطلاع دهند:
- گفتار سریع
- کاهش نیاز به خواب
- بزرگ نمایی افراطی و احساس تحریف شدهای از خود بزرگ بینی
- افکار سریع
- حواس پرتی
- افزایش فعالیتهای هدفمند
- درگیر شدن در فعالیتهایی با پیامدهای نامطلوب بالقوه، مانند قمار یا رابطه جنسی ناامن
تشخیص اشتباه میتواند عواقب جدی برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی به اشتباه مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده شود و برای او یک داروی ضدافسردگی تجویز شود، این دارو ممکن است در واقع علائم دوقطبی را برای برخی افراد بدتر کند.
در واقع این تشخیص اشتباه میتواند باعث شود که فرد دچار یک دوره شیدایی یا هیپومانیک طولانی شود.
منابع: NAMI, WebMD, Banner Health, Everyday Health