به نقل از دیجیکالا:
فصل اول «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» بالاخره به پایان رسید و مشخص شد که سائورون واقعا کیست و این افشاگری بسیاری از بینندگان را غافلگیر کرد.
هشدار: در این متن، داستان سریال «حلقههای قدرت» لو میرود
همانطور که معلوم شد، شرور بزرگ سرزمین میانه در تمام این مدت با هویت هالبراند (چارلی ویکرز)، مردی که نقش پادشاه گمشده سرزمینهای جنوبی را بر عهده داشت، در جلوی چشمان بینندگان، پنهان بود. او واقعا بزرگترین شرور داستان است. این افشاگری برای شخصیتهای اصلی مانند گالادریل (مورفید کلارک) و الروند (رابرت آرامایو) نیز شوکهکننده بود. جدای از این، در قسمت پایانی فصل نیز سلبریمبور (چارلز ادواردز) سه حلقه قدرت را خلق کرد.
دیدن هالبراند که به نظر میرسید فردی خوب و مصمم است، به عنوان موجودی شیطانی مانند سائورون، برای مخاطبان ناگهانی و غیرمنتظره بود. این پیچش داستانی که به نظر میرسید یک تصمیم روایی نامرتبط است، در واقع ریشه در داستانهای تالکین دارد. سائورون در واقع یکی از شیطانیترین موجودات در تاریخ سرزمین میانه به حساب میآید اما همیشه اینطور نبوده است. طبق خط داستانی «حلقههای قدرت»، هیچ چیز در آغاز بد نیست. در واقع، او در برههای از زمان در عصر دوم، پس از سقوط مورگوت و حتی در طول جنگ حلقه (که در کتابها و فیلمهای ارباب حلقهها به تصویر کشیده شده) نسبت به اعمال خود کمی پشیمان شده است.
- مقایسه «خاندان اژدها» و «حلقههای قدرت»؛ کدام سریال برای مخاطب نامطلع بهتر است؟
- سریال «حلقههای قدرت» و تاریخچهی روابط عاشقانه بین الفها و انسانها
- ۱۱ سریال اقتباسی برتر از کتابهای فانتزی مانند «حلقههای قدرت» و «خاندان اژدها»
هیچ چیز در آغاز بد نیست
هیچ کس بد به دنیا نمیآید و این یک واقعیت در دنیای واقعی و داستانهای افسانهای تالکین است. حتی مورگوت هم بد خلق نشده است. او که در ابتدا با نام والار ملکور شناخته میشد، در نهایت به دلیل قصدش برای خلق یک چیز از خود، در مقابل خالقش، ارو ایلوواتار (که در واقع همان کسی است که سائورون در هنگام رویارویی با گالادریل در پایان فصل از آن یاد میکند) میایستد. سرکشی و ماهیت عمل او در ابتدا به جا بود، زیرا برای مثال، بیشتر ما در دوران نوجوانی جایی برای رشد خود و بر خلاف عقاید والدین خودمان پیدا میکنیم. اما آیا این احساس سرکشی و رشد، شرارت و رهبری یک سری جنگهای مرگبار در سراسر جهان را توجیه میکند؟ قطعا نه.
داستان سائورون نیز آنقدرها متفاوت نیست. او در قسمت پایانی فصل به تحسین سلبریمبور میپردازد و ادعا میکند که زیر نظر فردی شاگردی کرده است که تواناییهای الف اسمیت را قبول دارد. در واقع، مایار که در ابتدا به عنوان مایرون شناخته میشد، در نزد خود اوله، والاری که نژاد دورفها را ایجاد کرد، شاگردی کرده بود. پس از آن بود که او مهارتهای خود را در زمینه آهنگری و ساخت و ساز و همچنین اشتیاقش به نظم و راهبری را توسعه داد. همانطور که با توجه به آثار بیشمار علمیتخیلی پاد آرمانشهری و همچنین از دنیای ارباب حلقهها میدانیم، این خصوصیات معمولا اولین گام به سوی جاده تاریک فاشیسم هستند و اینگونه بود که سائورون به خدمتگزار مورگوت تبدیل شد.
آیا سائورون از کارهای خود پشیمان شد؟
مورگوت پس از یک دوره کامل جنگ، سرانجام زمانی که والار به مبارزه علیه او پیوست، شکست خورد. کلبریمور این داستان را برای الروند نقل کرد، چرا که پدرش، ارندیل به والینور رفت تا برای مداخله والار در کل ماجرا به او التماس و خواهش کند. اولین ارباب تاریکی سپس به خلأ و شکافی بین ابعاد فرستاده شد که تا ابد در آنجا سرگردان باشد.
این حکم، سرنوشت بسیار مبهمی است اما سائورون با تمام وجود با آن موافقت کرد. او حتی در عصر دوم از اعمال خود پشیمان شد. تالکین در سیلماریلیون، درباره این دوره کوتاه به مخاطبان میگوید که در آن سائورون به خاطر دانستن سرنوشت مورگوت، از بندگی خود پشیمان بود و میخواست از آن اجتناب کند. او به ایونوی، منادی منوی، رئیس والار خدمت کرد اما در نهایت دعوت به والینور برای قضاوت و مجازات را رد کرد. سپس برنامه خود را تغییر داد و سعی کرد تا با اقامت در آنجا، سرزمین میانه را برای خود فتح کند.
این موضوع کاملا با آنچه آدار (جوزف ماول) در قسمت ششم حلقههای قدرت، به گالادریل میگوید، همسو است. اوروک در طول رویارویی آنها، به فرمانده الفها میگوید که او به واسطه فرزندانش و تسلط آنها به قدرتهای غیب توانست سائورون را بکشد. این خط داستانی به خوبی با روایت سائورون پشیمان مطابقت دارد و این نسخه در سریال نشانگر تلاش او برای جبران اعمالش است. هیچ والاری در داستان وجود ندارد که البته نیازی هم نیست، چرا که پیام به اندازه کافی واضح است.
حلقه یگانه
همانطور که معلوم شد، سائورون حتی پس از ساخت حلقه یگانه نیز (در واقع، حتی در دوران جنگ حلقه و در اوج قدرتش) همچنان احساس ترس و پشیمانی میکرد. تالکین در بازگشت پادشاه مینویسد که وقتی فرودو بگینز (الایجا وود) هنگام مبارزه با گالوم (اندی سرکیس) حلقه یگانه را به دست خود کرد، ارباب تاریکی از ترس بر خود میلرزید. پیتر جکسون سعی کرد این موضوع را در فیلم به صورت گشاد شدن حلقه چشم سائورون به تصویر بکشد و تمرکز تصویر را از دروازه سیاه به ورودی کوه عذاب تغییر دهد که البته به اندازه روایت تالکین کارآمد نبود.
سائورون در آن لحظه از به دست آوردن حلقه یگانه پشیمان شد، زیرا میدانست که احتمال نابودی وی بسیار زیاد است. او به شدت در محاسباتش اشتباه کرده بود، زیرا فکر میکرد که آراگورن (ویگو مورتنسن) آن فردی است که حلقه یگانه را در دست دارد. کاملا منطقی بود که وارث ایزیلدور حلقه را در اختیار داشته باشد و سعی کند از آن علیه سائورون استفاده کند. به همین دلیل سائورون روی نبرد در دروازه سیاه تمرکز کرد، زیرا مطمئن بود که حلقه آنجاست.
آیا او واقعا در «حلقههای قدرت» شخصیتی شیطانی است؟
این مسئله بعد از حضور هالبراند در نقش سائورون بیشترین سردرگمی را برای مخاطبان به همراه داشته است. آیا سائورون فقط در همان قسمتهای اول خوب بود؟ آیا او واقعا برای همه اهداف شوم خود برنامهریزی کرده است؟ خط داستانی او در نوشتههای تالکین به تدریج روایت میشود اما در «حلقههای قدرت»، او تحت فشار گالادریل قرار میگیرد و این زن واقعا میخواهد بداند که با چه کسی سر و کار دارد. گالادریل به نیات خوب او باور داشت. سائورون با همکاری در بازپسگیری سرزمینهای جنوبی، نظر وی را جلب کرد. او در ابتدا به این دلیل که میدانست این اقدامات احتمال برای او ختم به خیر نشود، این پیشنهاد را رد کرد و ترجیح داد در نومنور بماند اما این پیشنهاد فرصتی برای تصاحب کامل سرزمین میانه (با توجه به شهوت همیشگی او برای قدرت) بود.
پسرفت اخلاقی او در سریال در واقع زمانی اتفاق افتاد که گالادریل در پایان فصل هویت واقعی او را کشف کرد. دیگر فایدهای نداشت که سائورون بخواهد کیستی خود را پنهان کند. بنابراین سعی کرد گالادریل را نابود کند که همانطور که میدانیم این اتفاق نیافتاد. بنابراین فصل اول حلقههای قدرت اساسا داستان سائورون است. ما فکر میکردیم که این شرور فقط به خاطر تصور از پیشتعریفشده خودمان، از همان ابتدا فردی بد بوده است اما دیدیم که او چندین بار تلاش کرده تا شخصیتی خوب باشد ولی طبیعت شیطانیاش بر وی غلبه کرده است.
منبع: collider