۱۲ فیلم و سریال دیوید لینچ از بدترین تا بهترین

۱۲ فیلم و سریال دیوید لینچ از بدترین تا بهترین

به نقل از دیجیکالا:

تعداد انگشت‌شماری از فیلمسازهای امریکایی مثل دیوید لینچ توانسته‌اند در سینما و تلویزیون به یک اندازه موفق و تأثیرگذار ظاهر شوند. کار لینچ که فرزند غرب میانه‌ای اواسط قرن و همچنین شاعری بی‌همتا در کارخانه‌ی رویاسازی لس‌آنجلس است، به طرز شگفت‌انگیزی در طرز فکر امریکایی‌ها و البته سایر شهروندان جهان تأثیرگذار بوده است. بزرگی او را بزرگ دیگری همچون استیون اسپیلبرگ به رسمیت شناخته که اخیراً او را برای ایفای نقش یک کارگردان برجسته امریکایی (جان فورد) در فیلم «خانواده فیبلمن» (The Fabelmans) انتخاب کرده است. بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ را مرور می‌کنیم.

شش سال پس از بازگشت «توئین پیکس: بازگشت» که تمام بازگشت‌های مجموعه‌های دیگر تلویزیون در قرن بیست و یکم را شرمنده کرد، لینچ در حال حاضر هیچ پروژه‌ی دیگری در دست ندارد. بنابراین، به عنوان شاهدی بر کار خارق‌العاده‌ی این کارگردان بزرگ، نگاهی به کارنامه‌ی پربارش، بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ (به استثنای فیلم‌های کوتاه، تبلیغات و پروژه‌های تلویزیونی کوتاه‌مدت او مثل«اتاق هتل» (Hotel Room) و «و روی آنتن» (On the Air) که تماشایشان حتی در عصر پخش آنلاین هم کار دشواری است) می‌اندازیم.

کتاب سینمای دیوید لینچ اثر تاد مک گوان

۱۲. تلماسه (Dune)

تلماسه

  • سال اکران: ۱۹۸۴
  • بازیگران: استینگ، کایل مک‌لاکلن، ماکس فون سیدو، شان یانگ، پاتریک استوارت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان:در آینده‌ای دور که در آن جوامع به صورت ملوک الطوایفی و با الهام از مردمان و فرهنگ عرب و ایرانی بر کهکشان‌ها و ستارگان حکومت می‌کنند، پسر پادشاه و جنگجویان صحرا در برابر امپراتور کهکشانی و کینه‌‎جویی بد پد‎‌رش می‌ایستند؛ وقتی این پسر پدرش و خودش را در بیابان دنیای آزاد تنها می‌بیند به فکر انتقام از حکومت امپراتوری می‌افتد.

حتی در فیلمی که یکی از بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ نیست و در واقع پرایرادترین فیلم این کارگردان محسوب می‌شود، که حاضر نیست کارگردانی آن را به رسمیت بشناسد، هم چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد. فیلمساز با در این فیلم با عناصر توهم‌زای رمان «تلماسه» فرانک هربرت همگام می‌شود، تا جایی که تأثیر آن بر فیلم‌های بعدی او، اگرچه کم به آن اشاره شده است، اما گسترده است. («خوابیده باید بیدار شود!» می‌تواند به همان اندازه برای قهرمانان «جاده‌ی مالهالند» و «مخمل آبی» صدق کند). صحنه‌ی آغازین باورنکردنی که در آن یکی از اعضای سازمان گلید در آن تانک غول‌پیکر شناور است، شبیه هیچ چیز دیگری نیست، حتی آنچه در اقتباس اخیر دنیس ویلنوو از رمان کلاسیک علمی تخیلی هربرت دیده‌ایم؛ اما بدون شک تلاش لینچ برای جا کردن تمام داستان در دو ساعت و نیم فیلم تصمیم اشتباهی بود؛ اشتباهی که ویلنوو نکرد و ما به زودی شاهد قسمت دوم «تلماسه» جدید خواهیم بود.

کتاب Dune اثر Frank Herbert  انتشارات Ace شش جلدی

۱۱. از ته دل وحشی (Wild at Heart)

از ته دل وحشی

  • سال اکران: ۱۹۹۹
  • بازیگران: نیکلاس کیج، لورا درن، ویلم دفو، کریسپین گلاور، دایان لد، ایزابلا روسلینی، هری دین استنتون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی، سیلر ریپلی جلو چشم‌ها معشوقه‌اش لولا» مرد را که با چاقو به او حمله کرده، می‌کشد و به زندان می‌افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می‌شود. لولا با این که مادرش ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می‌رود. این دو عاشق از شهر خود فرار می‌کنند و به سوی نیو اورلئان می‌روند.

همچون بسیاری از بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ، این درام جنایی، بر اساس رمانی به همین نام نوشته‌ی بری گیفورد، در زمان اکران با استقبالی دوگانه مواجه شد (اولین نمایش آن در کن با خنده‌ها و نارضایتی‌ها مواجه شد – اما نخل طلایی سال ۱۹۹۰ را نیز به دست آورد). سایر پروژه‌های لینچ در طول سالیان مخاطبان خود را پیدا کرده‌اند، اما «از ته دل وحشی» همچنان تفرقه‌انگیز باقی مانده است – یک فانتزی توهم‌زا که بخشی از فیلم جاده‌ای، بخشی عاشقانه‌ی جنون‌آمیز و بخشی ادای احترام به فیلم «جادوگر شهر اوز» (Wizard of Oz) است.

لورا درن و نیکلاس کیج در نقش لولا فورچون و سیلور ریپلی رابطه‌ای آشفته و «ما در برابر جهان»ی با هم دارند، که در حال عبور از کشور هستند تا از مادر مستبد لولا (با بازی مادر واقعی درن، دایان لاد) دور شوند. کل فیلم سفری پرجادثه و دلهره‌آور از رابطه‌ی جنسی، غم و بی‌رحمی است. این‌ها مضامینی هستند که لینچ اغلب به‌شان می‌پردازد، اما بیشتر فیلم‌های دیگر او روشی برای جنون دارند، و اینجا، تمام آن غم‌ها و تاریکی‌ها «از ته دل وحشی» را بخ خطر می‌اندازد. با این حال، درن در نقش لولا فراموش‎نشدنی است و کیج مطمئناً می‌داند که چگونه یک ژاکت پوست مار را بر تن کند.

کتاب Wild at Heart اثر K. A. Tucker and Rebekkah Ross انتشارات Audible Studios on Brilliance

۱۰. بزرگراه گمشده (Lost Highway)

بزرگراه گمشده، فیلم و سریال برتر دیوید لینچ

  • سال اکران: ۱۹۹۷
  • بازیگران: بیل پولمن، پاتریشا آرکت، بالتازار گتی، رابرت بلیک، ناتاشا گرکسون واگنر، گری بیوسی، رابرت لوجا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک نوازنده‌ی ساکسیفون به نام فرد مادیسون از آیفون خانه‌اش می‌شنود که دیک لورنت مرده است. این پیام در ابتدا برای او بی‌مفهوم است. روزی همسرش بسته‌ای حاوی یک کاست ویدئو جلو خانه پیدا می‌کند، وقتی با هم به تماشای آن می‌نشینند نمای بیرونی خانه‌ی خود را می‌یینند. آن دو حدس می‌زنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستاده است. بعدتر فیلمی دیگر پیدا می‌کنند که این بار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آن‌ها را خوابیده در اتاق خواب نشان می‌دهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی می‌دهند. مأموران پلیس ناتوان از حل معما از آن‌ها می‌خواهند امنیت خانه را بالاتر ببرند

این تریلر پرهیجان، که یکی از بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ است، قصیده‌ی اورجینال این کارگردان برای لس آنجلس است که زمینه را برای پروژه‌های بعدی او مثل «امپراتوری درون» و «جاده‌ی مالهاند» فراهم می کند. داستان پیچیده‌ی این درباره‌ی ساکسیفونیست فرد مدیسون (بیل پولمن) است که ظاهراً به دلیل قتل همسرش رنه (پاتریشیا آرکت) به اعدام محکوم شده است. اما بعد معلوم می‌شود مرد دستگیرشده و در سلول زندان فرد، شخص دیگری است، مکانیکی به نام پیت دیتون (بالتازار گتی)، که آزاد می‌شود و بعداً با یک زن همسان (او هم با بازی آرکت) رابطه‌ای عاشقانه را آغاز می‌کند.

«بزرگراه گمشده» با بسیاری از تم‌های مورد علاقه‌ی لینچ بازی می‌کند، از همزادها گرفته تا سکانس‌های خواب‌گونه. از نظر روایی، این فیلم یک معمای قتل درهم و برهم است، اما لینچ همیشه بیشتر به حال و هوای فیلم اهمیت می‌داد تا پیرنگ. او اینجا پارانویای دهه‌ی ۹۰ و نوآر دهه‌ی ۴۰ را با هم ترکیب می‌کند تا فیلم جاودانه خلق کند. به‌علاوه، «بزرگراه گمشده» یکی از آزاردهنده‌ترین صحنه‌ها را در تمام آثار لینچ به رخ می‌کشد؛ رابرت بلیک، با آرایش سفید، خرخرکنان می‌گوید: «ما قبلاً همدیگر را ملاقات کرده‌ایم، نه؟»

تابلو مدل فیلم lost highway W339

۹. داستان استریت (The Straight Story)

داستان استریت، فیلم و سریال برتر دیوید لینچ

  • سال اکران: ۱۹۹۹
  • بازیگران: ریچارد فارنزورث، سیسی اسپیسک، هری دین استنتون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: الوین ری استریت پیرمرد هفتاد و سه ساله‌ای اهل لورنز ایالت آیوا وقتی می‌فهمد برادرش در بستر مرگ است، می‌خواهد برای آخرین بار او را ببیند. اما چشم‌هایش ضعیف‌تر از آن است که بتواند رانندگی کند. سرانجام الوین تصمیم می‌گیرد با یک ماشین چمن‌زنی سفر خود را آغاز کند.

تنها فیلم دیوید لینچ که در دیزنی پلاس پخش می‌شود، «داستان استریت» است که می‌تواند در مجموعه آثار لینچ یک فیلم پرت به نظر برسد. نه خبری از شیطان و وجوه تاریک است، نه پورتال‌های چندبعدی، یا کشف سوء‌استفاده‌ی جنسی. اما سفری با تراکتور است مبتنی بر داستانی واقعی که الوین استریت (با بازی ریچارد فارنزورت) برای دیدار برادر در حال مرگش قدم به آن گذاشته و پر از احساسات عمیق است. بین خاطرات دردناک الوین، موسیقی شگفت‌انگیر آنجلو بادالامنتی و تصاویر فردی فرانسیس فیلمبردار از مزارع غرب میانه، «داستان استریت» همچون مرثیه‌ای زیبا برای امریکایی است که دیگر وجود ندارد؛ داستانی ساده درباره‌ی بخشش و استقامت.

۸. امپراتوری درون (Inland Empire)

امپراتوری درون

  • سال اکران: ۲۰۰۶
  • بازیگران: لورا درن، جرمی آیرونز، جاستین ثرو، هری دین استنتون، پیتر جی. لوکاس، کشیشتف مایخشاک، جولیا اورموند
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۲ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: بازیگری به نام نیکی گریس دلباخته‌ی بازیگر مرد نقش مقابل خود، دون برک در فیلم جدیدش می‌شود. پس از چندی گریس در می‌یابد که زندگی او بر طبق وقایع فیلمی که در آن بازی می‌کند، پیش می‌رود.

بسته به اینکه «توئین پیکس: بازگشت» را در چه دسته‌بندی‌ای قرار می‌دهید، «امپراتوری درون» همچنان جدیدترین فیلم بلند کارگردان دیوید لینچ است. شیوه‌ی روایی غیرواقعگرایانه‌ی فیلم فیلم (پر از موضوعات بی‌ربط و هزارتوی هم لفظی و هم استعاری) همچنان یکی از دقیق‌ترین تصویرهای زندگی در اینترنت به حساب می‌آید، و همین‌طور ناهنجاری‌های ویدیوی دیجیتال، ترکیبی بی‌نقص با کند و کاو دیوید لینچ در تاریکی انسان خلق می‌کند. جز این، لورا درن برای بازی در این فیلم بدون شک باید اسکار بهترین بازیگری را می‌برد.

۷. مرد فیل‌نما (The Elephant Man)

مرد فیلی، فیلم و سریال برتر دیوید لینچ

  • سال اکران: ۱۹۸۰
  • بازیگران: آنتونی هاپکینز، جان هرت، آن بنکرافت، وندی هیلر، جان گیلگد، فیبی نیکول، پاتریشا هاج، هانا گوردون، فردریک تریوز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: جراحی در دوران سلطنت ملکه‌ی ویکتوریا یک انسان را که شمایل ناقص‌الخلقه‌ای دارد، در شرایطی که در یک سیرک از او سوءاستفاده می‌شود نجات می‌دهد. مرد فیل‌نما، در پس چهره‌ی هیولایی‌اش از خود لطافت، نبوغ و پیچیدگی بروز می‌دهد.

اگرچه یکی از معدود فیلم‌های دیوید لینچ است که خود کارگردان آن را ننوشته است، «مرد فیل‌نما» در واقع دنباله‌ای عالی برای «کله‌پاک‌کن» است. فیلم قبلی به بررسی والدینی می‌پردازد که با تولد یک کودک غیرمنتظره و ناخواسته سر و کار دارند، «مرد فیل‌نما» به این می‌پردازد که زندگی آن کودک تنها و نامتنسب با محیط اطرافش که در دنیایی بی‌مهر بزرگ می‌شود، چگونه است. بازی‌ها فوق العاده است (بازی جان هرت به عنوان شخصیت تراژیک اصلی از آن بازی‌های ماندگار است؛ نقش آنتونی هاپکینز یکی از برجسته‌ترین نقش‌های اول اوست) و گریم آن‌قدر خوب است که آکادمی در نهایت تحت فشار قرار گرفت تا جایزه‌ی اسکار بهترین گریم و مدل مو را به جوایزش اضافه کند.

کتاب The True History of the Elephant Man اثر Peter Ford and Michael Howell انتشارات Skyhorse

۶. کله‌پاک‌کن (Eraserhead)

کله‌پاک‌کن

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • بازیگران: جک نانس، شارلوت استوارت، جین بیتس، لارل نیر، جک فیسک
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

پدر و مادر شدن هرگز این‌قدر وحشتناک به نظر نمی‌رسید. اولین فیلم لینچ در سال ۱۹۷۷، سنگ بنای فیلم سوررئالیستی است که به ناشناخته بودن و تصاویر ترسناکش معروف است. علیرغم شهرت غیرقابل کشفش، پیرنگ «کله‌پاک‌کن» در واقع به شکل فریبنده‌ای ساده است؛ هنری اسپنسر (جک ننس، که آن مدل موی برق‌گرفته خیلی خوب رویش نشسته است) در یک شهر صنعتی دلگیر زندگی می‌کند و با دوست دخترش (شارلوت استوارت) صاحب یک هیولا می‌شوند.

وقتی دختر او را ترک می‌کند، هنری می‌ماند و این بچه که ما آن‌ها را در سکانس‌هایی خواب‌گونه و تصاویری ترسناک می‌بینیم؛ زنانی که در رادیاتور آواز می‌خوانند! سر مردانی که قطع می‌شود! «کله‌پاک‌کن» با فیلم‌برداری سیاه و سفید خیره‌کننده و دیالوگ‌های مینیمال، همچون یک فیلم صامت کابوس‌گونه به نظر می‌رسد که با طراحی صدای دلهره‌آوری همراه است. این بهترین فیلم لینچ نیست، اما بدون شک فراموش‌نشدنی است – مانند خوابی که مدت‌ها پس از بیدار شدن در ذهن شما باقی می‌ماند.

۵. توئین پیکس: با من بر آتش برو (Twin Peaks: Fire Walk With Me)

توئین پیکس: با من بر آتش برو

  • سال اکران: ۱۹۹۲
  • بازیگران: شریل لی، مویرا کلی، دیوید بویی، کریس آیزاک، هری دین استنتون، ری وایز، کایل مک‌لاکلن، پاملا گیدلی، ال استروبل
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: وقتی جسد پیشخدمتی به نام ترزا (پاملا گیدلی) در ایالت واشینگتن پیدا می‌شود، اف‌بی‌آی، مأمور ویژه‌اش، چستر دزموند (کریس آیزاک) و همکار جوانش را برای تحقیق به آنجا می‌فرستد.

بسیاری از فیلم‌های دیوید لینچ رویکرد داستانی دایره‌وار دارند، که ذر آن‌ها رویدادهای کلیدی خارج از صفحه‌ی نمایش اتفاق می‌افتند و بینندگان باید جاهای خالی را پر کند. «توئین پیکس: با من بر آتش برو» که در واقع پیش درآمد سریال خیلی زود لغو شده‌ی «توئین پیکس» است، یک استثنای نادر است که در آن کارگردان مخاطب را مجبور می کند مستقیماً به قلب تاریکی خیره شود. تماشای فیلم واقعاً سخت است و شاید به همین دلیل است که در زمان اکران به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ساخته‌شده مورد تمسخر قرار می‌گیرد.

اما با گذشت زمان (و دنباله‌ی اخیر سریال)، می‌توانیم از سوررئالیسم تاریک فیلم و رویکرد سازش‌ناپذیر آن به موضوعات پیچیده و مهم قدردانی کنیم. شریل لی که در ابتدا فقط برای ایفای نقش یک جسد مرده و یک عکس قدیمی انتخاب شده بود، لورا پالمر را چنان زنده کرده است که شبیه هیچ‌کس دیگری نیست، و به جرئت می‌توان گفت، ما این دونا را بیشتر دوست داریم.

تابلو مدل سریال توئین پیکس twin peaks W442

۴. جاده‌ی مالهالند (Mulholland Drive)

جاده‌ی مالهالند

  • سال اکران: ۲۰۰۱
  • بازیگران: نائومی واتس، لورا هرینگ، جاستین ثرو، آن میلر، رابرت فورستر، رینا ریفل، لری هیورینگ
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: بعد از تصادفی در جاده مالهالند که زنی مو مشکی را دچار فراموشی می‌کند، او به همرا یک بلوند عاشق-هالیوود به دنبال سرنخ‌های این واقعه به راه می‌افتند و ماجراجویی‌ای میان رؤیا و واقعیت را در لس‌آنجلس آغاز می‌کنند.

این درام به‌یادماندنی ابتدا یک مجموعه‌ی تلویزیونی شکست‌خورده بود و بعد دیوید لینچ تصمیم گرفت دوباره آن را برای پرده‌ی بزرگ بسازد. امروز، «جاده‌ی مالهالند» را جز به عنوان یک فیلم سخت می‌توان در قالب دیگری تصور کرد؛ داستانی معمایی و پیچیده که قلب رویاهای هالیوود را نشانه می‌گیرد. همه‌چیز به اندازه‌ی کافی ساده شروع می شود، و تمرکز بر چشم‌های معصوم دختر ساده‌ای که نقش او را نائومی واتس بازی می‌کند، که به لس آنجلس آمده است تا ستاره شود، تا اینکه با یک زن مبتلا به فراموشی (لورا هرینگ) برخورد می‌کند.

اما فیلم به زودی به پرتره‌ی گسترده‌تری از هالیوود تبدیل می‌شود، از درخشان‌ترین ارتفاعات تا غم‌انگیزترین قسمت‌های زیرین (صحنه پشت زباله‌دان ناهارخوری وینکی یکی از ترسناک‌ترین لحظاتی است که تا به حال در سینما ساخته شده است). تمام لحظات این فیلم یک ویژگی غیرعادی فراآسمانی دارند که به خاطر موسیقی متن آنجلو بادالامنتی تقویت شده است. لس آنجلس هرگز این‌قدر شبیه یک رویا یا بیشتر شبیه یک کابوس نبوده است.

۳. توئین پیکس (Twin Peaks)

توئین پیکس

  • سال پخش: ۱۹۹۰
  • بازیگران: کایل مک‌لاکلن، مایکل اونتاکین، میدشن ایمیک، دینا اشبروک، ریچارد بیمر، لارا فلین بویل، جوآن چن، اریک دا ره، شریلین فن، وارن فراست، هری گواز، مایکل هورس، پایپر لوری، شریل لی، پگی لیپتون، جیمز مارشال، اورت مک‌گیل، جک نانس، کیمی رابرتسون، راس تامبلین، کنت ولش، ری وایز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک مأمور ویژه‌ی اف.بی.آی. در شهری کوچک به نام تویین پیکس که شرایط بسیار ویژه‌تری دارد، شروع به تحقیقات راجع‌ به قتل یک دختر می‌کند.

سریال‌های تلویزیونی بی‌شماری در سه دهه‌ی گذشته سعی کرده‌اند ادای این شاهکار لینچ در تلویزیون را دربیاورند، اما هرگز سریال دیگری مثل «توئین پیکس» وجود نخواهد داشت. دیوید لینچ و مارک فراست، در یکی از بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ، معمای قتلی را خلق کردند که تا سالیان سال تازه می‌ماند، پرتره‌ای وسیع از شهری کوچک در شمال غربی اقیانوس آرام و ساکنان عجیب و غریب آن.

به سختی می‌توان این سریال را در دسته‌ی خاصی قرار داد – بخشی از آن به سوپ اپراها نزدیک می‌شود، بخشی دیگری معمایی جنایی است، جایی سوررئالیستی درباره‌ی ماهیت شیطان می‌شود. اما زمانی که این مجموعه سال ۱۹۹۰ از شبکه‌ی ABC پخش شد، میلیون‌ها بیننده با وسواس مأمور اف‌بی‌آی، دیل کوپر (یک کایل مک لاکلان فوق‌ العاده) را در حال تحقیق درباره‌ی اینکه چه کسی لورا پالمر (شریل لی) را کشته است، بودند.

دیوید لینچ و فراست با هم یک زوج خلاق ایده‌آل را تشکیل می‌دهند که درام عجیب و غریب شهری کوچک را با وحشتی غیرمعمول ترکیب می‌کنند. البته تمام همه قسمت‌های سریال موفق نبودند؛ لینچ در بیشتر فصل دوم حضور نداشت، و معروف است که نیمه‌ی دوم را به‌سختی می‌توان تحمل کرد. اما نقاط قوت این مجموعه به راحتی از نقاط ضعفش پیشی می‌گیرند، و «توئین پیکس» دهه‌ها بعد همچنان یکی از بهترین مجموعه‌های تلویزیونی که تا کنون ساخته شده است، به حساب می‌آید.

۲. توئین پیکس: بازگشت (Twin Peaks: The Return)

توئین پیکس: بازگشت، فیلم و سریال برتر دیوید لینچ

  • سال پخش: ۲۰۱۷
  • بازیگران: کایل مک‌لاکلن، ال استروبل

این یک سریال تلویزیونی است یا یک فیلم؟ عاشقان سینما احتمالاً در سال‌های آینده درباره‌ی این تمایز بحث خواهند کرد. بیشتر از همه‌چیز، این اثر گواهی بر این است که چگونه دنباله‌ی سریال «توئین پیکس» توانست انتظارات ما را از آنچه تلویزیون می‌تواند دوباره داشته باشد، برهم بزند. در حالی که سریال اصلی نوعی گفتمان پرشور فرهنگ پاپ را آغاز کرد که همه‌ی ما امروز آن را می‌شناسیم و دوست داریم، «توئین پیکس: بازگشت» تعریف یک «دنباله‌ی» تلویزیونی به لحاظ بصری و عاطفی به‌کل دگرگون کرد. همچنین همچون خلاصه‌ای از کل زندگی حرفه‌ای لینچ است، تقریباً به تمام فیلم‌های قبلی‌اش به نحوی (به معنای واقعی، بصری، استعاری) ارجاع داده شده است و با این حال، همچنان توانست با مجموعه‌ای کاملاً جدید از سؤالات گیج‌کننده به پایان برسد.

۱. مخمل آبی (Blue Velvet)

مخمل آبی، فیلم و سریال برتر دیوید لینچ

  • سال اکران: ۱۹۸۶
  • بازیگران: کایل مک‌لاکلن، ایزابلا روسلینی، لورا درن، دنیس هاپر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: جفری بومانت دانشجوی کالج، گوش بریده‌ی انسانی را در مزرعه‌ای متروک پیدا می‌کند و همراه یک دختر دبیرستانی معصوم به نام سندی ویلیامز به دنبال کشف معمای آن می‌رود.

لینچ همیشه مجذوب تاریکی پنهان بوده است. «مخمل آبی» شاهکار او، گل سرسبد بهترین فیلم و سریال‌های دیوید لینچ است، پرتره‌ای آزاردهنده از اینکه چگونه شرّ واقعی می‌تواند زیر ابتذال حومه‌ی شهر پنهان شود. کایل مک لاکلان، بازیگر محبوب دیرینه‌ی دیوید لینچ، دانشجوی متشخصی به نام جفری بومونت است که گوش بریده‌شده‌ای را در نزدیکی خانه‌ی خود پیدا می‌کند. تحقیقاتش او را به سمت خواننده‌ای به نام دوروتی والنز (ایزابلا روسلینی) سوق می‌دهد، و او به زودی به یک دنیای جنایتکارانه‌ی سادیستی کشیده می‌شود، حتی زمانی که رابطه‌ی عاشقانه‌ی پاکی را با همسایه‌اش سندی (لورا درن، در یکی از اولین نقش‌هایش) را آغاز می‌کند.

از بعضی جهات، «مخمل آبی» یکی از سرراست‌ترین فیلم‌های لینچ است. اما حتی میان آن همه بی‌رحمی، یک امید در «مخمل آبی» وجود دارد، یک باور خوش‌بینانه که گاهی اوقات، نور واقعاً می‌تواند بر تاریکی غلبه کند. فیلمی بسیار شخصی و فرویدی است که بعد از شکست تجاری و نزد منتقدان «تلماسه» چیزی را برجسته کرد که از آن زمان تا به حال به مضامین زیبایی‌شناختی و مورد علاقه‌ی کارگردان تبدیل شده است؛ شیطانی که پشت پرده‌های مخملی کاباره کمین کرده و حشراتی که در ریشه علف‌ها را می‌خورند. از میان تمام فیلم‌های دهه هشتادی که به دهه‌ی ۱۹۵۰ نگاهی می‌اندازند، «مخمل آبی» به دلیل درک فوق‌ العاده‌ی خود از وسواس امریکایی در رابطه با سکس و خشونت، اثری ماندگار است.

تابلو مدل فیلم مخمل آبی دیوید لینچ blue velvet david lynch W359

منبع: ew