به نقل از دیجیکالا:
ژانر فانتزی یکی از بهترین ژانرها برای فرار از زندگی روزمره است. اما شاید همه، داستانهای فانتزی حماسی که معمولاً در یک جهان متفاوت به وقوع میپیوندند را دوست نداشته باشند. اما برخی داستانهای فانتزی در دنیای خودمان اتفاق میافتند و جادو را به کوچهها و خیابانهای شهرهای مدرن میآورند. سالهاست که چنین داستانهایی تحت عنوان فانتزی شهری در سریالها و فیلمهای فانتزی روایت میشوند و ما را سرگرم میکنند. در ادامه ضمن توضیح مختصر ژانر فانتزی، بهترین سریالهای فانتزی شهری را به شما معرفی میکنیم.
فانتزی ژانر گستردهای است. عامه مردم فکر میکنند فقط داستانهایی مثل «ارباب حلقهها» و «بازی تاج و تخت» فانتزی به حساب میآیند، داستانهایی که دنیاهای کاملاً خیالی دارند و معمولاً شامل جنگهای حماسی میشوند. اما به طور کلی هر داستانی که عناصر غیرممکن داشته باشد و این عناصر با علم یا شبهعلم توجیه نشده باشند (که اگر شده باشند، علمی-تخیلی است)، در ژانر فانتزی قرار میگیرد. یکی از زیرژانرهای جالب این ژانر، فانتزی شهری است. داستانهای فانتزی شهری همانطور در دنیای معاصر و مدرن خودمان به وقوع میپیوندند و درباره هر نوع موجود ماورایی و فراطبیعی هستند. بیشتر داستانهای فانتزی شهری شامل خونآشامها، گرگینهها، ساحرهها، ارواح و جادوگران میشوند. اما نگران نباشید، فانتزی شهری تنوع بالایی دارد و خوشبختانه طی سالهای اخیر سریالهای متفاوتی در این زیرژانر تولید شده، سریالهایی که به جنبههای تاریک خیالپردازیهای ما پرداختهاند و از دل اساطیر ملل، افسانههای محلی و مذاهب مختلف، شخصیتهایشان را بیرون کشیدهاند.
اخیراً سریالهای فانتزی بسیاری تولید شدهاند یا در دست تولید قرار دارند، سریالهایی مثل «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» (Lord of the Rings: The Rings of Power) و «سندمن» (The Sandman) که از مجموعه کمیکی با همین نام نوشته نیل گیمن اقتباس شده است و یک جورهایی در زمره سریالهای فانتزی شهری قرار میگیرد. همچنین سریالهای «خاندان اژدها» (House of Dragon) و «چرخ زمان» (Wheel of Time)، ادامه سریال «ویچر» (Witcher) و سریالهایی مثل «ونزدی» (Wednesday). سریالهای دیگری هم هستند که هنوز تولیدشان تمام نشده یا صرفاً خبرشان درآمده، مثل سریال «پرسی جکسون و خدایان المپی» یا سریال «هری پاتر» که از شبکه HBO پخش خواهد شد. اگر این سریالها را دنبال کرده باشید یا ازشان مطلع باشید، میدانید که بیشترشان در زیرژانر فانتزی شهری قرار نمیگیرند. با اینکه قدمت سریالهای فانتزی شهری به چند دهه قبل برمیگردد، اما متأسفانه تا همین چند سال اخیر این زیرژانر محبوبیت چندانی پیدا نکرده بود و آثار خوب زیادی از آن تولید نشده است. برای همین هم اغلب سریالهایی که در این فهرست آورده شده، چندان قدیمی نیستند یا هم مدت زیادی از به پایان رسیدنشان نمیگذرد.
۱. انجل (Angel)
- سالهای پخش: از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴
- کارگردان (خالق): جاس ویدون
- بازیگران: دیوید بورناز، گلن کویین، ایمی اکر، اندی هالت
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۷ از ۱۰۰
این روزها دیوید بورناز را به خاطر بازی کردن در نقش سیلی بوث در سریال «استخوانها» (Bones) میشناسند. اما بورناز در دهه ۹۰ میلادی نقش خونآشامی به نام انجل را بازی میکرد که روح داشت. انجل ابتدا در سریال «بافی قاتل خونآشامها» (Buffy the Vampire Slayer) حضور پیدا کرد و معرفی شد، سپس به خاطر محبوبیت و پتانسیل بالایی که داشت، سریال اختصاصی خود را پیدا کرد. سریال «انجل» از همان قسمت اول به مخاطب ثابت میکند با «بافی قاتل خونآشامها» لحن متفاوتی دارد و بزرگسالانهتر است.
انجل برخلاف باقی خونآشامها روح دارد. او که عمرش را به شرارت گذرانده، حالا میخواهد با کمک کردن به انسانهای بیپناه که گرفتار نیروهای شیطانی و ماورایی میشوند، خودش را رستگار کند. انجل نه تنها با موجودات شرور فراطبیعی میجنگد، بلکه در همین حین از مبارزه با شیاطین درون انسان، یعنی افکار و امیال تیره و تاریکی که همه ما داریم صحبت میکند. با وجود اینکه سریال «انجل» اسپین آف «بافی قاتل خونآشامها» است، اما جهان منحصر به فرد خودش را خلق میکند، به طوری که شما برای تماشای «انجل» به تماشای «بافی قاتل خونآشامها» احتیاجی ندارید. «انجل» یکی از بهترین سریالهای فانتزی شهری است که حتماً ازش لذت خواهید برد.
۲. لوسیفر (Lucifer)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱
- کارگردان (خالق): تام کاپینوس
- بازیگران: تام الیس، لارن جرمن، دیبی وودساید، کوین آلهاندرو
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۸ از ۱۰۰
شخصیتی که در سریال «لوسیفر» میبینیم به دست توانای نیل گیمن خلق شده. او اولین بار در مجموعه کمیکهای سندمن حضور پیدا کرد و بعدها در کمیک اختصاصی خودش ایفای نقش کرد. سریال «لوسیفر» هم کمابیش از همان کمیک اقتباس شده است. در «لوسیفر» میبینیم که شیطان پادشاهی جهنم را رها میکند و برای خستگی در کردن به لس آنجلس میرود و یک کلوپ شبانه به نام لوکس تأسیس میکند. رها شدن جهنم به حال خود، برای باقی فرشتهها به بحرانی بزرگ تبدیل میشود، بنابراین آنها مدام به شیوههای مختلف سعی میکنند لوسیفر را به قلمرو خودش برگردانند، اما لوسیفر آب و هوای لس آنجلس را دوست دارد، از لهجه بریتانیایی خود لذت میبرد و خودش را به عنوان مشاور پلیس، مشغول حل کردن پروندههای جنایی کرده است. او هیچ جوره قرار نیست به جهنم خستهکننده برگردد و بارها این موضوع را به برادران بالدارش ثابت میکند.
هنرنمایی تام الیس در نقش لوسیفر یک تنه باعث میشد سریال را در فهرست بهترین سریالهای فانتزی شهری قرار بدهیم، اما «لوسیفر» ویژگیهای جذاب زیادی دارد. از طنز مثال زدنی گرفته تا معماهای الهی، رابطه جذاب لوسیفر با برادرش و کارآگاه و تمام بزنبزنهایی که در سریال رخ میدهد. «لوسیفر» سریال هیجانانگیزی است که شما را تا انتها دنبال خودش میکشاند. نشان به آن نشان که پس از ۳ فصل موفق، شبکه فاکس سریال را کنسل کرد. اما طرفداران «لوسیفر» با پافشاری کاری کردند نتفلیکس سریال را بخرد. بدین ترتیب «لوسیفر» ۳ فصل دیگر هم ادامه پیدا کرد. طرفداران «لوسیفر» امیدوار بودند در سریال «سندمن» به لوسیفر تام الیس اشاره شود، اما گوندولین کریستی در «سندمن» نقش لوسیفر را بازی میکند که از قضا لوسیفر خوبی از آب درآمده، دقیقاً همان لوسیفری که اولین بار در کمیکهای سندمن حضور پیدا کرد. اگر دوست دارید نسخه متفاوتی از لوسیفر ببینید، حتماً نگاهی به سریال «سندمن» بیندازید.
۳. خدایان آمریکایی (American Gods)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱
- کارگردان (خالق): برایان فولر
- بازیگران: ریکی وایتل، ایان مکشین، امیلی براونینگ، پابلو شریبر، بروس لانگلی
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۷۷ از ۱۰۰
دستان توانای نیل گیمن در خلق داستانهای فانتزی شهری مهارت بالایی دارند. «خدایان آمریکایی» از رمانی با همین نام اقتباس شده و سریال هم با نظارت شخص گیمن ساخته شد. داستان «خدایان آمریکایی» با شدو (سایه) شروع میشود، مردی سی و چند ساله که تا از زندان آزاد میشود، میفهمد همسرش در تصادف رانندگی کشته شده. او با یک خدای باستانی به نام چهارشنبه همراه میشود، خدایی که مشخص میشود اودین، پدر خدایان در اساطیر نورس (با بازی ایان مک شین) است.
در دنیای «خدایان آمریکایی» خدایان باستانی با خدایان مدرن در حال جنگاند. دنیا خدایان باستانی را فراموش کرده و به همین خاطر، قدرتشان کم شده. در حالی که خدایان مدرن مانند رسانه (با بازی گیلیان اندرسون) قدرت بیحد و اندازهای پیدا کردهاند و میخواهند خدایان باستانی مثل اودین را از معادله حذف کنند. شدو میان نبرد خدایان گیر میافتد، بدون اینکه بفهمد دقیقاً درگیر چه چیز عظیمی شده است. سریال «خدایان آمریکایی» تخیل شما را به چالش میکشد، نسخهای متفاوت از اساطیر جهان بهتان نشان میدهد و شما را با مفاهیمی روبهرو میکند که انتظارش را ندارید. «خدایان آمریکایی» حین احترام گذاشتن به منبع اقتباس، یک اثر مستقل و خوب است که برای دوستداران ژانر فانتزی و به خصوص فانتزی شهری حکم معدن طلا را دارد.
۴. خون حقیقی (True Blood)
- سالهای پخش: از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴
- کارگردان (خالق): آلن بال
- بازیگران: آنا پاکوین، استیون مویر، سام ترمل، رایان کوانتن، روتینا وسلی، کریستین باور وان استراتن، مکد بروکس، آنا کمپ
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۶۸ از ۱۰۰
«خون حقیقی» یک سریال خونآشامی متفاوت است. متفاوت از این نظر که برخلاف بیشتر سریالهای خونآشامی، نوجوانانه نیست و به لطف خشونتهای شدیدی که دارد، و البته نگاه انتقادیاش به جامعه و همزیستی فرهنگهای مختلف، مخصوص بزرگسالان ساخته شده است. یک ویژگی و تفاوت خاص «خون حقیقی» این است که موجودات جادویی و ماورایی درون این سریال از دید مردم جهان مخفی نشدهاند، بلکه از خونآشامها گرفته تا گرگینهها و بسیاری از موجودات دیگر، به طور آشکار در جامعه زندگی میکنند. هرچند که همهشان رازهای خودشان را دارند و زیر پوست ظاهرسازی، تشکیلات مخفی و قوانین خاص خودشان را دنبال میکنند.
همین آشکار بودن خونآشامها در جامعه باعث شده فکری به حال ولع خونشان کنند. دانشمندان ژاپنی یک نوع خون مصنوعی ساختهاند که خونآشامها میتوانند از آن تغذیه کنند و دیگر نیاز ندارند انسانها را شکار کنند و خونشان را بمکند. بنابراین تا حد قابل توجهی همهچیز قانونمند شده و تحت کنترل است. داستان درباره پیشخدمتی به نام سوکی استکهاوس است که قدرت ذهنخوانی دارد. او با خونآشامی به نام بیل آشنا میشود و ماجراهایشان از همینجا شروع میشود. نه بیل آن خونآشام خوب و سر به زیری است که نشان میدهد، و نه تواناییهای سوکی به ذهنخوانی محدود میشوند. ماجرای سوکی و بیل، در کنار کلی شخصیت متفاوت دیگر در جنوب آمریکا برای ۷ فصل ادامه پیدا میکند. همین که یک سریال خونآشامی موفق شده در شبکه HBO برای ۷ فصل دوام بیاورد و موفق باشد، برای تماشا کردنش کافی است.
۵. سوپرنچرال (Supernatural)
- سالهای پخش: از ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰
- کارگردان (خالق): اریک کریپک
- بازیگران: جرد پدلکی، جنسن اکلس، میشا کالینز، مارک شپرد
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۳ از ۱۰۰
«سوپرنچرال» را میشود مختصر و مفید با چند کلمه توصیف کرد: ایمپالای سیاه، جاده، برادران وینچستر، شکار. داستان ابتدا با گم شدن پدر سم و دین وینچستر شروع میشود. وینچسترها خانوادگی شکارچیاند. هر هیولایی، هر موجود ماوراییای که در کنجهای تاریک آمریکا به انسانها آسیب برساند، درنهایت گرفتار وینچسترها میشود. سم علاقهای به شغل خانوادگی وینچسترها نداشت، برای همین به درس و دانشگاه چسبید و از دین و پدرش جدا شد. اما یک روز دین شبانه میرود سراغ سم و بهش میگوید پدر گم شده، هیچ ردی ازش ندارم و این بار ماجرا جدی است. درنهایت سم راضی میشود در پیدا کردن پدرشان به دین کمک کند، اما این فقط آغاز ماجراست و نه سم میفهمد چه چیزهای حماسی و عظیمی در انتظارشان است، نه دین. داستان «سوپرنچرال» به سرعت گسترده میشود و برادران وینچستر مدام با موجودات قویتر و مهلکتری روبهرو میشوند. از خونآشامها و ارواح گرفته تا شیاطین جهنم و خدایان باستانی.
«سوپرنچرال» طی ۱۵ فصل سراغ تمام اساطیر و موجودات جادویی میرود، هر نوع داستان ترسناک و فانتزیای که فکرش را بکنید روایت میکند و برادران وینچستر را تا پای مرگ (و حتی فراتر از آن) میبرد و برمیگرداند. چه آخرالزمان باشد، چه حرف زدن با حیوانات یا پیدا کردن بچهای که همه آرزوهایش برآورده میشود، هیچ چیز جلوی وینچسترها را نمیگیرد. «سوپرنچرال» گاهی ترسناک میشود، اغلب شما را میخنداند و هر لحظهاش هیجانانگیز و تعلیقدار است. «سوپرنچرال» کاری میکند شما با شنیدن واژههای نمک، گوگرد، baby و مرد پیتزایی بخندید، بترسید و یا احساس خوبی بهتان دست بدهد.
با اطمینان میتوان گفت هیچ سریالی مثل «سوپرنچرال» در ژانر فانتزی وجود ندارد و احتمالاً نخواهد داشت.
۶. بافی قاتل خونآشامها
- سالهای پخش: از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳
- کارگردان (خالق): جاس ویدون
- بازیگران: سارا میشل گلر، نیکولاس براندن، آلیسون هانیگان، کاریزما کارپنتر، آنتونی استوورت هد، دیوید بورناز
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۵ از ۱۰۰
سریال «بافی قاتل خونآشامها» میان سریالهای فانتزی شهری جایگاه ویژهای دارد. «بافی قاتل خونآشامها» شاید اولین سریال فانتزی شهری نباشد، اما تأثیر زیادی روی محبوب شدن این ژانر در تلویزیون گذاشت و خیلی از عناصر این ژانر را تعریف کرد. سریال درباره دختر نوجوانی است که متوجه میشود تنها دفاع بشریت دربرابر نیروهای شر فراطبیعی است. بافی از نسل طولانی زنانی است که همه برای مبارزه با خونآشامها، شیاطین و ساحرهها آموزش دیده بودند. و حالا این وظیفه به بافی محول شده.
طرفداران «بافی قاتل خونآشامها» آنقدر به سریال وفادارند که پس از گذشت این همه سال، هنوز سریال را فراموش نکردهاند و از سریال محبوب دوران نوجوانیشان حرف میزنند و ستایشش میکنند. سریال «انجل» که پیشتر معرفی شد هم یکی از اسپین آفهای «بافی قاتل خونآشامها» است، در کنار بسیاری اسپین آف، کتاب کمیک و آثار دیگر که از سریال اصلی نشأت گرفتهاند.
۷. گریم (Grimm)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷
- کارگردان (خالق): استیفن کارپنتر، دیوید گرین والت، جیم کوف
- بازیگران: دیوید گیونتولی، راسل هورنسبای، جکلین توبونی، بیتسی تالوک، سیلاس وایر میچل، ساشا رویز، رجی لی، بری ترنر
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۹ از ۱۰۰
اگر عاشق سریالهای پلیسی هستید و همزمان دلتان برای سریالهای فانتزی پرپر میزند، قطعاً باید «گریم» را تماشا کنید. سریال «گریم» در پورتلند به وقوع میپیوندد و درباره کارآگاهی به نام نیک برکهارد است. نیک متوجه میشود از سمت مادرش، به نسلی از محافظان برمیگردد که باید تعادل را بین دنیای انسانها و وسنها حفظ کنند. وسنها (که به آلمانی یعنی موجود) موجوداتی انساننما هستند که هر یک قابلیتها و قدرتهای منحصر به فردی دارند، اغلب هم خارج از حالت انسانیشان، چهره حیوانی پیدا میکنند. وسنها هیولا نیستند، بلکه درست میان ما توی جامعه زندگی میکنند و شغل و زندگی خودشان را دارند. اما بعضی از وسنها از برتریهایی که دارند سواستفاده میکنند و تعادل بین دو دنیا را به هم میزنند. معمولاً کار نیک به عنوان کارآگاه پلیس، با کارش به عنوان یک گریم همپوشانی دارد.
سریال معماهای زیادی دارد، از قابلیتهای مرموزی که نیک دارد گرفته تا وسنهایی که برایش نقشه کشیدهاند یا حتی اتفاقی که برای خاله و مادرش افتاده. «گریم» رفته رفته گستردهتر و مقیاس خطری که نیک و دوستانش را تهدید میکند، بیشتر میشود اما تقریباً تا انتها حال و هوای پلیسی خودش را حفظ میکند. خیلی زود با شخصیتهای «گریم» اخت میگیرید و بهشان عادت میکنید، همراه با آنها در روابط عاطفی یا رفاقتهای پر پیچ و خمشان غرق میشوید، به موقعیتهای عجیبی که گرفتارشان میشوند میخندید و البته بعضی جاها هم اشکتان درمیآید. در مجموع «گریم» سریالی گیرا و جذاب است که از تماشایش پشیمان نمیشوید.
۸. اصیلها (The Originals)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸
- کارگردان (خالق): جولی پلک
- بازیگران: جوزف مورگان، دنیل گیلیز، کلر هولت، فیبی تانکین، چارلز مایکل دیویس، لیه پایپس، دانیل کمبل
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۴ از ۱۰۰
«اصیلها» از نظر عده زیادی بهترین سریال خونآشامی است. سریالی جدی، خوشساخت و پرتعلیق که شما را به نیواورلیانز میبرد، شهری که با معماری خاص و منحصر به فردش، به خودی خود جادویی است. چه برسد به اینکه خانه گرگینهها، خونآشامها، دورگهها و محفلهای ساحران باشد. «اصیلها» اسپین آف سریال «خاطرات خونآشام» است، اسپین آفی که از همان فصل اول از سریال اصلیاش بهتر و قویتر ظاهر شد و موفق شد تا فصل پایانی کیفیت خوبش را حفظ کند. «اصیلها» به راحتی بین خودش و سریالی که از آن نشأت گرفته فاصله میگذارد تا به راحتی جهان خودش را در مرزهای شهر نیواورلیانز بسازد و داستان خانوادهای از خونآشامهای چند هزار سالهای را روایت کند که همیشه با هم در کشمکش بودهاند، اما حالا زمان آن رسیده که دربرابر دشمنان مشترک متحد شوند و پیوند برادری و خواهری خودشان را تقویت کنند.
شخصیت کلاوس در «اصیلها» یکی از خاصترین و جذابترین خونآشامهای تاریخ تلویزیون است. کلاوس اولین دورگه خونآشام – گرگینه است و برای همین از ابتدا حتی از جانب پدر و مادر خودش متحمل ظلم و ستم شده. همین باعث شده کلاوس به عالم و آدم مشکوک باشد، به هیچکس رحم نکند و فقط و فقط به خودش فکر کند. اما با آغاز سریال «اصیلها» کلاوس در مسیر متفاوتی قدم برمیدارد، چرا که پس از هزاران سال، معجزهای رخ داده و کلاوس پس از قرنها دارد پدر میشود. داستان «اصیلها» بیش از هر چیز دیگری درباره پدر شدن کلاوس است، هوپ، دختر کلاوس خانواده مایکلسونها را گرد هم میآورد و باعث میشود اختلافها و کدورتهای پیشین را کنار بگذارند تا بتوانند از هوپ دربرابر دشمنان مخوف و بدخواهشان حفاظت کنند، کاری که حتی کلاوس هم با همه قدرتش، به تنهایی از انجامش عاجز است.
آلایژا، ربکا، کول و فریا، همه اعضای خانواده مایکلسونها هستند و ویژگیهای خاص خود را دارند. اگر بگوییم به لطف کاریزما و جذابیت کلاوس سریال جان گرفت دروغ نگفتهایم، اما باقی شخصیتهای داستان، حتی خونآشام دنبالهرو کلاوس، مارسل، به خوبی شخصیتپردازی شدهاند و شما یا عاشقشان خواهید شد، یا متنفر، گاهی هم هر دو با هم. حتی اگر علاقهای به تماشای سریال «خاطرات خونآشام» ندارید، توصیه میکنیم «اصیلها» را از دست ندهید، از دیدن بیرون کشیده شدن قلب خونآشامها به دست کلاوس پشیمان نخواهید شد.
۹. شکارچیان سایه (Shadow hunters)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹
- کارگردان (خالق): اد دِکتر
- بازیگران: کاترین مکنامارا، دومینیک شروود، متیو دداریو، آلبرت روسنده، هری شام جونیور
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۷۶ از ۱۰۰
در دنیایی که تقریباً همه موجودات اساطیری و افسانهای واقعی هستند و از دید مردم عادی پنهان ماندهاند، سازمانی متشکل از دورگههای فرشته – انسان مسئول حفظ نظم و امنیت هستند؛ گروهی که شکارچیان سایه خطاب میشوند. شکارچیان سایه به وسیله نقش و نگارهایی که روی بدنشان میکشند به قدرتهای گوناگونی دسترسی دارند. مثلاً با کشیدن یک نشان خاص روی دستشان، میتوانند برای مدتی کوتاه نامرئی شوند یا با یک نشان دیگر میتوانند بیناییشان را چند برابر کنند.
کلاری فری، شخصیت اصلی «شکارچیان سایه» در تولد ۱۸ سالگی خود موفق میشود در آکادمی هنر بروکلین پذیرش بگیرد. به مناسبت این خبر خوب و البته تولدش، با بهترین دوستش سایمون که یک پسر عینکی و خجالتی است، بیرون میرود تا جشن بگیرد. کلاری تصادفاً گروهی از شکارچیان سایه را میبیند که در یک کلوپ شبانه یک هیولا را میکشند. کلاری با چشمان خودش میبیند که یک مرد میسوزد و خاکستر میشود. اما جز او، هیچکس این اتفاق را ندیده. کلاری که به خودی خود از این تجربه هولناک گیج شده و سردرگم است، خیلی زود در خانه اتفاق دیگری را تجربه میکند: یک هیولا به خانهشان حمله میکند و مادرش را میدزدد.
طولی نمیکشد که زنجیره وقایع دست به دست هم میدهند تا کلاری بفهمد در حقیقت مادرش یک شکارچی سایه بوده و پدرش هم کسی نیست جز ولنتاین؛ یک شکارچی سایه شورشی که سالها قبل در جریان قیام شکست خوردهاش، ناپدید شده. حالا ولنتاین برگشته و میخواهد با به دست آوردن قدرت ابزارهای فانی که برای شکارچیان سایه مقدساند و قدرت فرشتهها را در خودشان دارند، یک بار دیگر برای سرنگون کردن مؤسسه تلاش کند. ولنتاین افراطی است و میخواهد تمام موجودات جهان سایه را نابود کند، جنایتی که کلاری، جیس، الک و ایزابل باید جلویش را بگیرند.
«شکارچیان سایه» از آن سریالهای فانتزی شهری است که شما را مجذوب خود میکند. شخصیتهایش با اینکه نوجواناند اما پختگی خاص خود را دارند. داستان هرچه جلوتر میرود پیچیدهتر میشود و رازهای زیادی از ولنتاین، کلاری و جیس و گذشتهشان افشا میشود. گفتنی است که «شکارچیان سایه» از مجموعه کتابی به نام «ابزارهای فانی» نوشته کاساندرا کلر اقتباس شده. جالب اینجاست که خانم کلر در تهران به دنیا آمده و حتی با زبان فارسی آشنایی نسبی دارد.
۱۰. گاز گرفتن (Bitten)
- سالهای پخش: از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶
- کارگردان (خالق): دیگان فریکلیند
- بازیگران: لورا وندرورت، گریستون هولت، گرگ بریک، پائول گرین، استیو لاند، جنل ویلیامز
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۶۹ از ۱۰۰
تعداد سریالهای خونآشامی زیاد است. حتی در این فهرست ۳ سریال خونآشامی معرفی کردهایم. گرگینهها معمولاً در پسزمینه سریالهای خونآشامی قرار دارند و نقش فرعی را بازی میکنند، یا دشمنان خونی خونآشامها هستند، یا گروهی بیاهمیت که نقش سیاهی لشکر را بازی میکنند. اگر اینترنت را زیر و رو کنید، شاید چند سریال گرگینهای پیدا کنید که معلوم هم نیست خوب باشند یا بد. اما به عنوان آخرین مورد از فهرست بهترین سریالهای فانتزی شهری، ما بهترینشان را برای شما کنار گذاشتهایم.
«گاز گرفتن» یک سریال گرگینهای تمام و کمال است. در دنیای سریال اصلاً خونآشامها وجود ندارند. بنابراین خیالتان راحت باشد، هیچکس قرار نیست خون آدمها را بمکد، هرچند که گاز گرفتنهای زیادی در سریال میبینیم. داستان سریال درباره زنی به نام النا مایکلز است. تنها زنی که به دست یک گرگینه گاز گرفته شده و زنده مانده. وقتی گرگینهها کسی را گاز میگیرند، آن شخص یا میمیرد، یا خودش هم گرگینه میشود. تا به حال هیچ زن گرگینهای وجود نداشته، تا اینکه کلایتون النا را گاز میگیرد و در کمال تعجب، النا زنده میماند. النا سالهای اول زندگی به عنوان یک گرگینه را با گلهاش میگذارند، اما بعد از جدا شدن از کلایتون، زندگی با گله را کنار میگذارد و به نیویورک میرود تا یک زندگی عادی داشته باشد.
هیچ گرگینهای نمیتواند عادی زندگی کند و النا خیلی زود متوجه این حقیقت میشود. «گاز گرفتن» داستانی هیجانانگیز، به شدت واقعگرا (اگر گرگینهها واقعی بودند، قطعاً شبیه گرگینههای این سریال میبودند) و جذاب است. النا و گلهاش با گرگینههایی که میخواهند قدرت را از آنها بگیرند، ساحرههای شوم و یک پیشگویی وحشتانگیز روبهرو میشوند، میجنگند، میکشند و کشته میشوند و چالشهای شخصی بسیاری پشت سر میگذارند. «گاز گرفتن» در ۳ فصل داستان پرتعلیق و جذابش را روایت میکند و ما را با علاقهای شدید برای سریالهای گرگینهای بیشتر به حال خود رها میکند.
منبع: MOVIEWEB