به نقل از دیجیکالا:
«زوج درمانی» یکی از مسیرهایی است که وقتی یک رابطه وارد پیچ و خم مشکلات و بحرانها میشود پیشروی زوجین گذاشته میشود. برخی گمان میکنند که هر مشکل در رابطهی زناشویی را با شرکت در دورههای «زوج درمانی» میتوانند از میان ببرند و معتقدند قدرت مشاوره و بیان صریح مشکلات در برابر یک فرد بیطرف و آگاه میتواند مشکلات رابطهی آنها را حل کند.
اما مانند هر امر تخصصی دیگر، مسئله به این سادگیها هم نیست که از بیرون به نظر میرسد. «محمدرضا جاودانی» روانشناسی است که در زمینهی ارائهی مشاوره به زوجین تجربهی قابل توجهی دارد و در این گفتوگو برخی از تجربههایش در زمینهی زوج درمانی را با ما در میان گذاشته است. «محمدرضا جاودانی» در این گفتوگو میگوید که چه زمانی زوج درمانی به درد زوجین میخورد و در چه مقاطعی هم نباید به فکر زوج درمانی باشند و باید مسیرهای دیگر درمانی و مشاورهای را در پیش بگیرند.
۱۰۰ و نه ۹۹
شرط لازم برای شروع زوج درمانی چیست؟ محمدرضا جاودانی، روانشناس در این زمینه به ما میگوید: وقتی رابطهی زوجین به مشکل برخورد کند «زوج درمانی» میتواند یک پیشنهاد یا انتخاب باشد. در یک نگاه کلی دربارهی زوج درمانی و احتمال موفقیتش باید بگویم که زمانی این مسئله به نتیجه میرسد که زوجین واقعا بخواهند رابطهشان ترمیم شود و به زندگی مشترک بازگردند.
گاهی زندگی مشترک آن چیزی نیست که آنها به دنبال بودهاند و همین عدم رضایت آنها را وارد دنیای مشکلات میکند. اما از آنجایی که صراحت بیان آن را ندارند، فرایند جدایی را طولانی میکنند و ممکن است در این مسیر به زوج درمانی هم روی بیاورند. اما نتیجهی تجربههای کاری من در این سالها نشان میدهد که اگر اراده و خواست قلبی برای بازگشت به زندگی مشترک نباشد، این درمانها جواب نمیدهد. حتما باید چیزی زیبا و خواستنی در گذشتهی این رابطه باشد تا برای بازگشت به آن تلاش کنند.
من همیشه از مراجعانم در ابتدای مسیر زوجدرمانی میپرسم که شما از صفر تا ۱۰۰ چقدر علاقه دارید برای ترمیم این رابطه تلاش کنید. حتی اگر کسی عدد ۹۰ یا بالاتر از آن را هم اعلام کند، از نظر من یعنی آمادگی زوج درمانی به منظور حصول نتیجه را ندارد.
چه زمانی سراغ زوج درمانی نرویم؟
یکسری پیشفرضها را باید در زوجدرمانی لحاظ کنیم. برای نمونه اگر واقعا سوء استفاده جسمی و جنسی در این رابطه وجود داشته طبیعتا زوج درمانی جوابگو نیست و باید به فکر مسیرهای دیگر درمانی باشند. همچنین اگر یکی از زوجین به اجبار به این جلسات بیایید و در آن شرکت کند هم امکان به نتیجه رسیدن آن پایین است.
برای همین ما در جلسات پیش از زوج درمانی و در مصاحبههایی که انجام میدهیم تلاش میکنیم تا ابتدا از علاقه و اشتیاق واقعی دو طرف برای بهبود رابطه مطمئن شویم و سپس زوج درمانی را پیشنهاد میدهیم. نکتهی مهم دیگری که باید پیش از پیشنهاد زوج درمانی بدانیم وجود رابطه با شخص ثالث در این روابط است.
اگر در رابطه زوجین خیانت رخ داده باشد هم زوج درمانی پاسخ مناسبی برای مشکلات نیست و باید زوجین مسیرهای دیگری را تجربه کنند. در واقع باید تکلیف رابطه با شخص ثالث را مشخص کنند و بعد به زوج درمانی روی بیاورند. به هر روی برای پیشنهاد زوج درمانی باید از قبل برخی از گرهها و چالشهای مهم برطرف شده باشد تا موضوع رابطهی یک زوج در زندگیشان به عنوان سوژهی اصلی روی میز بیایید.
تئوری انتخاب چه میگوید؟
یکی از تئوریهایی که میتوان بر اساس آن زوج درمانی را پیشبرد «واقعیت درمانی» یا «تئوری انتخاب» است. در این زمینه ما با مفهومی به اسم «دنیای مطلوب» مواجه هستیم. دایرهای را تصور کنید که ما چیزهایی که برایمان مهم است را قرار میدهیم. من حتی میگویم اگر کسی علاقهی شخصی به یک برند لباس یا گوشی هم دارد باید در آن دایره قرار دهد.
اطلاع از وضعیت این دایره چه کمکی به ما میکند؟ کمک اساسی آن این است که اگر طرف مقابل هر شخص در این دایره وجود داشته باشد میتوانیم بفهمیم که ممکن است زوج درمانی برای آنها هم کار کند و جواب دهد. اگر زوجین طرف مقابلشان را از این دایره بیرون کرده باشند و دیگر در شمول علاقهمندیهای آنها نباشد دیگر تلاش ما برای بهبود رابطهی آنها چندان کارگر نیست، زیرا این رشته از جای دیگری بریده شده است.
کنترلگرها و زوج درمانی
محمدرضا جاودانی در بخش دیگری از صحبتهایش دربارهی زوجهای کنترلگر حرف میزند و میگوید: از دیگر مواردی که باید در زوج درمانی باید به آن دقت شود این است که اگر به دنبال تغییر طرف مقابلتان هستید سراغ این شیوهی درمانی نیایید. در تئوری انتخاب یاد میگیریم که اصرار بر این کار را «کنترلگری» مینامند که یکی از آفتهای رابطه است.
کنترلگری یعنی اینکه من طرف مقابلم را به سمت چیزی که خودم فکر میکنم درست و صحیح است تغییر بدهم. در تئوری انتخاب تاکید شده کنترلگری روابط را خراب میکند و فرقی ندارد که رابطه بین زوجین باشد یا در سطوح دیگری بین اعضای خانواده چنین رابطهای برقرار باشد. به دلیل همین تاثیر مخرب کنترلگری روی روابط است که بسیاری بر مشاورهی پیش از ازدواج تاکید کردهاند.
اهمیت مشاورهی پیش از ازدواج
این روانشناس در بخش پایانی صحبتهایش هم میگوید: در تئوری انتخاب بیان میشود که هر فرد پنج نیاز مهم دارد. این پنج نیاز عبارتاند از «تفریح، بقا، عشق، آزادی و قدرت». ما در روشهای درمانی بر اساس تئوری انتخاب و بر پایهی مصاحبههای فردی که به عمل میآوریم تلاش میکنیم درجهی اهمیت هر کدام از این پنج مورد را برای طرفین یک رابطه مشخص کنیم.
ترسیم این وضعیت به ما کمک میکند تا بفهمیم دو طرف در یک رابطه میتوانند این پنج نیاز را با توجه به درجهی اهمیتش برای هر کدام برآورده کنند یا اینکه در به دست آوردن آنها دچار چالش میشوند؟ برخی از آیتمها هم در این میان اهمیت ویژهای پیدا میکند. برای نمونه اگر اختلاف عدد دو طرف در آیتمی مانند «عشق» فاحش باشد به معنی یک زنگ خطر است. بار دیگر تاکید میکنم که اگر مشاورههای پیش از ازدواج انجام شود ممکن است خیلی از این مسائل مشخص شود و لازم نباشد دو نفر وارد رابطهای شوند که در آن همدیگر را آزار دهند.